بازی یلدا

سلامممممممممممممممم...

خوبین خوشین...امیدوارم...

خب شاید خیلی از شماها تا الان از قضیه این بازیه یلدا خبردار شده باشین...به هر حال...

خب پردیس جان(jinglebells) لطف کردنو منو یکی از انتخاباشون قرار دادن واسه ادامه این بازی...

این بازیم اینجوریه که هرکسی انتخاب میشه و باید ادامه بده باید ۵ تا از خصوصیتا و خصلتای خودشو که تا حالا بروز نداده تو وبلاگش و بیان کنه و ۵ نفر دیگه هم واسه ادامه این بازی معرفی کنه تا بازیو ادامه بدن...(به نوعی یه پته رو اب ریزون به دست خودامون هستش...)

خب من چیو باید بگم الان؟؟؟هومممممممم...

۱- اول اینکه من تو دنیای واقعیم اصلن نمیتونم با کسی خیلی زود ارتباط برقرار کنم و باهاش دوست بشم به نوعی خیلی زود باهاش خودمونی بشم...و نتیجه اشم این شده که هیچ دوست خیلی خیلی نزدیکی که همهچی رو بهش بگم ندارم...

۲- دومیش اینکه خودم حس میکنم حساسم رو مسایل احساسی عاطفی...یعنی اگه مثلا یکی اومد واسم درد دل کرد و غصه داشت اصلا نمیتونم بیخیالش بشم و بگم به من چه...به جهنم...اگه هم نتونم هیچ کاری واسش انجام بدم غصه اشو میخورم...با دیدن غم و بدبختیای ادمای اطرافم غصه دار میشم و با شادیشون شاد کم و زیادیشم بستگی به اون طرف مقابل داره که اگه دوسش داشته باشم خیلی زیاد میشه اون غم و شادیه و هرچی کمتر بشه دوست داشتنه از شدت و غمو شادیه هم کم میشه...

۳- تو بحث کردن سر یه موضوعی شاید در همون لحظه خیلی حرف کم بیارمو نتونم درست منظورمو بیان کنمو بفهمونم به طرف مقابل ولی حدود نیم ساعت یه ساعت بعدش که یخورده فک کنم یه چیزای یادم میاد که مثلا همون لحظه بحث کردنه گفته بودم بسیار عالی میتونستم از حرفم دفاع کنم و به طرف مقابل تفهیم...

۴- به هیچ وجه نمیتونم از کسی از ته دلم متنفر بشم...

۵- عاشق دوست داشن و دوست داشته شدنم...یه انرژیه خیلی خیلی خوبی بهم میده امیدوارم میکنه به زندگی...

خب اینایی که نوشتم خوب و بدشو نمیدونم و کاریم بهش ندارم که خوبن این خصوصیتا یا بد...چیزی که هست اینه که من این خصوصیتا رو دارم...و اگه این بازی پیش نیومده بود شاید اصلن بروز نمیدادم مث خیلی چیزای دیگه که شاید یه روزی بگم کم کم ...شایدم نه...به هر حال...

الانم مث اینکه باید ۵ تا از دوستانمو انتخاب کنم واسه ادمه بازی واین مشکلترین قسمت این بازیه واسه من..خیلی سختمه..ولی باید انجامش داد...

۱- خلسه مترسک...      ۲- نگارین...      ۳- دلم خواست ..چی میگی تو؟      ۴- کاش میشد اشک را تهدید کرد...   ۵- خاطرات پت و مت از زبان مت...

خیلی کار سختیه...اینا رو اسم بردم یه چنتا از دوستای خوبمم رو میخواستم بگم..ولی نگفتم چون میدونم بنا به مشکلاتی خیلی وقته نت نمیان..ولی نظر من اینه که هرکی اینو خوند و خوشش اومد از بازی ادامه بده...همه دوستای خوبم...

خب این از این بازی...تو پست قبلیم گفته بودم این پستمو به فکرم که ذهن منو مشغول میکنه به شدت میگم ولی خب این بازی به نظرم خیلی جالب اومد گفتم اول بازی..ایشالا پست بعدی...

خوش باشین...دوستتون دارم..فعلا...

نظرات 24 + ارسال نظر
shiva شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ب.ظ http://mahighermez.blogsky.com

salam
kheyli bazie jalebie! va jaleb tar az oon khosoosiate shoma ke ba man tooye 3omish moshtarakid
D:

سلام شیوا خانوم...

اره بازیه جالبیه...منم خوشم اومد ازش دیگه پستشکردم...

اااااا جدی؟؟؟ چه جالب...:دی(چشمک)...

پت شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ب.ظ http://www.chocoholic.persianblog.com

سلاممممممم
ای ول بازی.... ( من هنوزم شاکیم که اینجا شکلک نداره!!!!‌)
باشه من بازی رو ادامه میدم... ولی اگه می شه اینجا (‌تو کامنتای شما) بنویسم...‌ آخه من قراره که خاطره بنویسم!!! ولی اگه رسمش اینه که تو وبلاگه خودم باشه باشه... خبرشو بده تا ببینم کجا بنویسم...
موفق باشی

سلامممممممممم...
:دی...اره ایولللل...(منم همینجور...جدی میگما)...
خوبه...نه دیگه اینجا نه تو بلگ خودت...
الان که من دارم میجوابم که دیر شده ولی تو هم ادامه دادیش بالزیو..مرسی که پذیرفتی...ممنون...
تو هم...

پت یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:56 ق.ظ

سلام
من با یه بازی و داستان شام آخر آپ کردم... همون بازیه!!!
موفق باشی

سلام...
مرسی که بازیو ادامه دادی...اره اومدم خوندم...
تو هم بیشتر...

الهه تنهایی یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:59 ق.ظ

سلاممممممممممممممم
ممنون که هیچوقت فراموشم نمی کنی واقعا به داشتن دوستی مثل تو افتخار میکنم
همیشه برات بهترین آروزها رو دارم چون خیلی مهربون و خوش قلبی

مواظب خودت باش

سلاممممممممممممممممم الهه گلم...
خواهش میکنم عزیز...خوشحالم..مرسی...منم همینطور...
ایشالا تو هم از غم و غصه بیای بیرون و بشی همون الهه سابق...قوی و شاد...ایشالا...

تو هم همینجور...مرسی...

پردیس یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:15 ق.ظ

آفرین خوب بود!

مرسیییییییییییییی...

نیاز یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:29 ب.ظ

شاد باشی و سربلند

پر از احساس و خالی از کینه

مرسی...و همچنین شما...

ایشالا...

منو اگه میگی که گفتم از هیشکی هیچ کینه ای به دل ندارم...و اگه خودتو گفتی که این خیلی خوبه ..خوشحالم که اینجوری هستی...

شاد باشی و موفق...

شاذه یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ب.ظ http://shazze.persianblog.com

سلام. چی؟؟؟؟؟؟؟ پته مو بریزم رو آب؟ ای خدا یعنی بگم بزرگترین مشکلم تو دنیا وراجی و کم ظرفیتیمه؟ نه نمیگم! مرسی که یاد ما بودی. ولی من نیستم. دوست و آشنا میان میخونن آبروم میره.
جن عزیز من عزیز منه. عشق منه. همه میدونن چقدر روش تعصب دارم. گرچه بین شاهکارای جهان یه مورچه هم نیست. اما من دوستش دارم. وقتی کسی خوشش میاد از ته دل ذوق میزنم.

سلام...همه چی...:دی..نه بابا پته چیه حالا من یه چیزی گفتم...:دی
اختیار داری عزیز..اینا چه حرفیه...شیرین طبون و شلوغ هستی تو...و خیلی خوبه این...
خواهش میکنم..ولی کاش ادامه میدادی...هرچند که اخرش تو این یکی ادرست ادامش دادی...نه بابا چه ابروریزی؟ هرکسی یه عیب داره و مث شما هزارتا حسن...

اهان...واقعا داستان خوبو جالب و قشنگیه...چقم داری که تعصب داشته باشی روش...
نه خیلیم خوبه...من که خیلی دوسش دارم...

موفق باشی و خوش...

فاطمه یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:59 ب.ظ

این بازی رو کی شروع کرده...ولی خیلی جالبه..میرم بخونم
ببین شما چطور پته خودتونو رو آب ریختین..<نیش>

نمیدونم کی شروع کرده...یعنی به غیر از اونی که شروع کرده هیچ کس دیگه ای هم ندونه...اره خیلی جالبه...

خوندی حالا؟؟؟:دی

ریحــــانه یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:40 ب.ظ http://reyhan274.blogfa.com

... الان یعنی ما باید چی کار کنیم ؟‌:D

شما هیچی...اصلا خودتو خسته نکن...خواهر شوهر سلیطه..:دی :دی :دی

فاطمه یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ب.ظ

فک کنم به سومی میگن..یعنی من میگم ....یه کم دیر افتادن(((ناراحت نشی..دارم شوخی می کنما)))
خوب من دیگه خوش اخلاق شدم...:دی
بزار اینو بگم..جالبه بدونی من به خوش اخلاقی معروفم...((اینو شوخی نمی کنم))
خیلی بازی جالبیه...
ببین دختر گلم:دی....آق پسر هر وقت آپ کردی یه ندا بده سه سوت اینجاییم..

ولی خدایشش اخلاقات بیشتر به دختر بودن تا پسر بودن<در حال سوتیدن)
من میام وبلاگ تو گیر می کنم...یه کم مدل سلام کردنتو عوض کن..یا مثل من بی ادب باش همین جوری سرتو بنداز بیا تو ...
فقط وایسا روسری سر کنیم:دی

خوب دیگه زیادی ور زدم...راستی من دیگه ش ب زنده دار نیستم
ساعت بدنم تنظیم شده...ساعت ۱۱ در خواب هفت پادشاه
هر چند میدونم موقتی<آآه>

نه ناراحت نمیشم فاطمه خانوم..راحت باش...اره دیر افتادن هم بهش میگن...
اهان...تبریکککککککککک...خیلی خوبه..همیشه همینجور باش...گرچه بد اخلاقیتم جالب بود...
اهان...خیلی خوبه این صفت..نه بابا منم که گفتم بد اخلاق شدی جدیه جدی نبود...یخورده ولی شده بودیا...

جان؟؟؟ اهان چشم..باشه...ولی من عادت به این ندارم که تا اپ میکنم خبر بدم به همه...اخه اینکارو یه نوع چی بگم...خودشیفتگی..نمیدونم...یعنی دوست ندارم که جار بزنم که منم اپیدم و حتما بیایدو از این حرفا...دوستای با وفا که اگه وقت داشه باشن و خواسته باشن که میان خودشون..هرکی هم نخواست که زور نیست که...ولی چون تو خودت گفتی چشم..خبرت میکنم...
اره همون سوت بزن تو...چرا اخه؟ کدوم اخلاقام؟؟؟
به خاطر سلام کردنه گیر میافتی؟؟؟ باشه عوضش میکنم...اختیار دارین شما...
نه دیگه اگه همینطور اومدم تو که دیگه وای نمیسما...:دی
نه خوشحالم میکنی باهام حرف میزنی و شوخی میکنی...جدی میگم...
اهان..چه خوب واسه خودت و چه بد... ولی من هنوز ادم نشدم..:دی
خیلی خوبه اینکه ساعته تنظیم شده...تنظیمش کردی یا خود به خود درست شد خودش؟؟؟:دی
نمیدونم..هرچی صلاحه...
موفق باشی عزیز...فعلا...

سارا یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.dokhtare-nashenas

اوه هر وبی میرم بازی هستش که ....

به سلامتی ایشالا !

اره دیگه این چند روزه این بازیه همه گیر شده تو وبلاگستان...اخه نه اینکه ۵ نفر دیگه هم تو هر بازی انتخاب میشدن اینه که تصاعدی رشد پیدا میکرد...

اره همون...تو مث اینکه حالت خوب نیستا..نه؟؟؟بدی نرسه ایشالا..اومدم وبت دیدم بی حوصله ای...ایشالا شاد بشی و با حوصله..زود... زود...

خر کوچولو دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:15 ق.ظ

چه با حااااااااااااااال !

مرسیییییییییییییییییی...

میدونی که خودت...همون حرفی که به خودم زدی...

مرسی...

عاطفه سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ

امتحان داره سمیه ...نتم نمیاد زیاد ..به خدا منم وقت نمیکنم ..

اهان...موفق باشه..ولی اینجور ترک کردنم رسمش نیستا...

موفق باشین هردوتون...اشکالی نداره...

veronikaa سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:45 ب.ظ http://www.veronikaa.blogfa.com

saalaaaam
eyval cheghade bahal!
bazi azin khosoosiatet ro manam daram:D
akharam nagofti chi zehneto mashghool mikone ha! toke maro mordi;):*
felan babay

سلاممممممم...
مرسییییی...
اهان..چه جالب...:دی
خدا نکنه...امشب دارم میرم بگم...زیاد چیز خوشایندی نیست..ولی به هرحال...
فعلا...

دختر باران سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:14 ب.ظ http://www.dostevagheyi2006.blogfa.com

سلام و درود بر ژیگولو خان
خوبی؟
بازم دیر اومدم
اما خوشحالم که همیشه بهم سر میزنی ممنون یه دنیا
راستش منم خودم رو با اجازه شما وارد این بازی کردم
بهم سر بزن
خوشحالم که خصوصیاتتو گفتی
موفق باشی و شادمان
شب یلداتم مبارک

سلاممممممممممم باران خانوم عزیز...(هرچند که اسمتو نمیدونم بهت میگم باران)...
خوبم مرسی...تو خوبی؟؟؟
نه اشکال نداره...
مرسی خواهش میکنم...
خیلی خیلی خوشحالم کردی با این کارت..منم گفته بودم که هرکی این بازیو ادامه بده چه حالا من اسمشو گفته باشم چه نه خیلی خوشحالم میکنه...مرسی...
باشه حتما..اومدم...
مرسی...
تو هم همینجور همیشه...
اره واسه شما هم مبارک...

پت سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ http://www.chocoholic.persianblog.com

باز وسعت کم شد؟
قرار بود ماجرای اون ماجرا (!!!!) رو بگی!!!

اره فک کنم...خیلی گرفتاریم زیاد شده این روزا...همه جوره..ولی امشب وسعم رسیده فک کنم...
دارم میرم همونو بگم...:دی

مریم سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ب.ظ http://maryam-1.blogfa.com

ببین !! چیزه ...
امممم .... میگم میشه منو معاف کنی ؟؟ ... من یکی از مخالفین سرسخت این بازی هستم اخه .... زشت نیست خودم این بازی رو انجام بدم ؟؟
خدایی تو بگو ... حقو به من نمیدی ؟؟
ولی واقعا ممنون که من جز یکی از انتخابات بودم .. مرسی !!
رحیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم !!!
D:

دیدم..هیچی نیست...
تو که خودتو معاف کردی که..دیگه واسه چی میپرسی...باشه عزیز..هرجور راحتی..زور که نبود بازیه...
چرا مخالف اخه؟؟؟ زشت که نبود..ولی به هر حال گذشت..بیخیال...
چرا حق با توئ..هر کسی نظرش محترمه...
خواهش میکنم...

اره رحیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم...!!!
:دی

م چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ق.ظ

میبینم که توهم بلاخره اعتراف کردی
کسی که میتونه جملات حکیمانه بگه حتما میتونه موقع بحث هم کم نیاره ;)

سلام...اره یخورده...
اره شایدم..تمیرن میخواد اینم فک کنم...:دی

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:37 ق.ظ

بله نمی دونم چرا همه غیب شدن<فکر می کنیم!!!>

بله..منم نمیدونم..حالا چرا اسمتو ننوشتی بدونم کی هستی که اینقده فک میکنی..

فاطمه نیستی ایا؟؟؟

چرا دیگه..خودتی..فاطمه ای...

دختر آریایی چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ق.ظ http://ariangirl.blogsky.com

سلام ژیگولو جون ....
خوبی ؟
من ناراحتم .... چون تو از دستم ناراحتی ... ژیگولو من تقصیر کار بودم .... این دفعه واقعا من کوتاهی کردم ... ببخشید ....
خجالت میکشم ... اونم خیلی .... ناراحت نباش از دستم دلم میگیره هااا ....
میدونم هم با دیر اومدم هم وقتی میام با وقته کمی که دارم خیلی ها از دستم دلگیر میشن .... ببخشید .... من معذرت میخوام ...
قول میدم همیشه بیام پیشت ....

فعلا......

سلام نگین خانوم عزیز...
خوبم مرسی...
نه ناراحت نباش..منم نیستم دیگه...یه کوچولو بود تموم شد رفت...بیخیال...نه خواهش میکنم...
نه خجالت واسه چی اخه...نه نه اصلا...نیستم عزیز به خدا..گفتم که یه کوچولو بودم اونم تموم شد...دلت نگیره..افرین دخمل خوب..:دی
نه راحت باش من به خاطر چیز دیگه ای یخورده دلگیر شدم و زودم برطرف شد..مشکلی نبود ..بیخیال نگین جان...
مرسی..لطف میکنی بهم خوشحالم میکنی...

خوش باشی...فعلا...

دختر آریایی چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:07 ب.ظ http://ariangirl.blogsky.com

سلام ژیگولو ...
راستی ...........
دندونت خوب شد یا نه ؟؟
توام مثل منی ... من اینقدر از دندون پزشکی میترم ... از آمپولم میترسم ( به کسی نگی هاااا )

گوشیه باباتو چیکار کردی ؟ درست شد ؟

فعلا.....

سلامممممممم خانوم...
چی؟
اره فعلا که خوبه...
(خنده)...اره..ترسم داره دیگه..هم چندش اوره هم یخورده ترس...امپولشم که وحشتناک...:دی نه بین خودمون میمونه...
اره همون روز درستش کردم...

فعلا...

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ب.ظ

؟؟؟آیا

دختر آریایی چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:50 ب.ظ http://ariangirl.blogsky.com

سلام ژیگــــــــــولو .....
نه من ناراحت نشدم ...

فعلا....

سلام نگین خانوم...
اها خوبه...

فعلا...

شاذه پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ http://negarin.blogfa.com

سلام. بفرما این آدرس بلاگفا. نت اذیت میکنه نمیتونم آپ کنم. ولی تو بلاگفا بازی رو ادامه دادم.

سلامممممم..مرسی ممنون....
اهان ..چه بد ..ایشالا زود درست بشه...
مرسی از اینکه ادامه دادی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد