عاشورا

سلامممممممممممممممم...

عاشورا...

 

امروز عاشورا بود...

امروزم گذشت و تموم شد مث تمام روزای خدا...

ولی امروز عاشورای حسین بود...یه حس خاصی داشت...

همونجور که تو پست قبلیم گفته بودم امروز رفتم همون روستامون...و همونجوری که گفته بودم تو اون برف و یخ اونجا بازم هوا امروز داغ بود..یه افتاب سوزان...که این افتاب این روز خیلی دوسش دارم من...حداقلش اینه که یخورده حال و حوای صحرای کربلا رو یاد اوری میکنه واسه درک ماها...من اینجور فک میکنم...

روستای ما مث بیشتر روستاها تو زمستونا تقریبا خال از سکنه میشه..یعنی اگه تو یه روز عادی بری اونجا به زور میفهمی که کسی زندگی میکنه...ولی روز عاشورا که میشه به نسبت خودش خیلی شلوغ میشه...و من بازم این شلوغی رو دوست دارم..این دور هم جمع شدن انواع و اقسام ادمای مختلف...که بهانه همشون واسه این دور هم جمع شدن یه چیزه...عزاداری واسه امام حسین تو روز عاشورا...

همونطور که قول داده بودم یه چندتا عکس از مراسم نخل برداری که اینجا تو یزد انجام میشه و تو پست قبلیم توضیح دادمو گذاشتم..شاید بعضیاتونم این مراسمو از نزدیک یا از تلو یزیون دیده باشین...به هر حال...

اره دیگه امروز بعد از اون نماز دوست داشتنیه ظهر عاشورا که خیلی حال کردم باهاش و هیچ چیزن نمیتونه جاشو بگیره این نخل برداریه انجام شد...حالا یه چندتا عکس گذاشتم..البته اگه خوب شده باشه...

هر عیب و ایرادی داره لطفا بهم بگیم..دفعه اوله نمیدونم چه جوری شده...به هر حال...

 

التماس دعا...خوش باشین...یا حق...

 

 

 

 

 

این عکسم از خونه مردم گرفتم یواشکی...البته کسی تو خونه نبودا...رو پشت بوم حسینیه بودم بالای رواقها یهو نیگا کردم پشت سرم این خونه رو دیدم گفتم یه عکسی هم از این بردارم...

نظرات 40 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ب.ظ

ببین..نه ..اول.. کجا این عکسارو آپلود کردی

دوم..منون از خبرت....

سوم روز عاشورارو رو تسلیت می گم...
و در اخر میرم بخونم و ببینم

سلاممممم فاطمه خانوم...

همون جایی که خودت گفته بودی دیگه...خب بزرگ بود بعدا درستش کردم دیگه...

خواهش میکنم...

منم همینجور به شما...

مرسی...فعلا...

نیمفا سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ب.ظ http://while.blogsky.com

مرسی خبر دادی!(:*
راستی قالب عوضیدم:دی ببین قشنگه؟؟؟؟؟
ولی هنوز بلد نیستم عکس بذارم)))):
قرررربونت تا بعد(:

خواهش میکنم...
اومدم دیدم همون موقع..اره خیلی قشنگه...
نیومدی که دیگه..نمیدونم کجایی که...در ضمن یخورده توضیح دادم واست...
مرس...فعلا...

م چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:58 ق.ظ http://www.roozanehayam.blogsky.com

سلام
جالب بود...

سلام مریم خانوم...
مرسی...همین!!!

انگاری حالت خوش نیست...

بنفشه چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام
چطوری؟
قبول باشه
ممنونم که به قولت عمل کردی و عکسا رو گذاشتی
خیلی قشنگ و دلخراشه
اینهمه ادم عاشق به حسین!!!!!!!!!!!!!!!!
ایکاش ماها اونجا بودیم تو اون زمان
هر چند که نمیدونم اگر اونموقه بودیم جزء حسینیون بودیم یا یزیدیون...............
امام حسین خودش کمکمون کنه
حق یارت عزیزم

سلام بنفشه جان...
خوبم مرسی...تو چطوری؟
و همچنین شما...
خواهش میکنم...وظیفه بود...
اره یجورایی...
حسینه دیگه...به قول خودت ادم معمولی نیست که...
اره ایکاش بودیم...و ایکاش اینقدرا عقل و معرفت داشتیم که جز حسینیون باشیم...اره شایدم خود امام کمکمون میکرد باشیم...

خوش باشی...فعلا...

نیلوفر چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:49 ب.ظ http://ajoojmajooj66.blogfa.com

سلام خوبی؟
وبلاگ جالبی داری عزیزم
نظرت راجع به تبادل لینک چیه؟
به منم سر بزن خوشحال میشم

سلام نیلو خانوم...خوبم مرسی...
خواهش میکنم..نظر لطفته...
میبینی که لینکو گذتشتم...
حتما...اومدم پیشت...

دختر باران چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:35 ب.ظ http://www.dostevagheyi2006.blogfa.com

سلام علی اقا
بابت دیشب شرمنده کارتم تموم شد
من عکسارو کامل ندیدم اما ازتون تشکر میکنم بابت عکسا
امیدوارم تو دعاهاتون منو فراموش نکرده باشین
و امیدوارم امتحانتونو خوب داده باشین
شاد و سلامت باشین
خدانگهدار

سلام باران خانوم گل...
خواهش میکنم دشمنت شرمنده عزیز...
فک کنم وقتی درستشون کردم کامل دیده باشی...مرسی عزیز...
نه اصلا...به یادت بودمو خیلی واست دعا کردم...
هنوز نمره هامو نمیدونم..این سایت لعنتیه دانشگاه خراب شده...به هر حال مرسی...
تو هم همینجور عزیز..همیشه...
فعلا...

نیلوفر چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:03 ب.ظ http://ajoojmajooj66.blogfa.com

چی کار کنم که ژ توی فونتم نیومد
مجبور شدم با اسم زیگولو خان لینکت کنم

نمیدونم والا...
اشکال نداره...مرسی...

گیلاسی پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:34 ق.ظ

وای ژیگولو خان این عکسا خیلی بزرگه حجمش... وبلاگت رو کاملا از فرم در اورده..افیس خریدی بالاخره یا نه؟
اینا رو باید کوچیک کنی !!

وای گیلاسی جان مرسی از راهنماییات...

اره دیگه درستش کردم..مرسی تشکر بابت کمکها و راهنماییات...

پوپک پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ب.ظ http://popak-85.blogfa.com

سلام ژیگو لو جان وبلاگ زیبایی داری عکس هات هم مهشر بود به منم سر بزن خوشحال می شم

سلام پوپک جان...مرسی تو لطف داری چشمات قشنگ میبینه...
اومدم بهت سر زدم همونوقت..بازم چشم...

زری پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:12 ب.ظ http://respina00.blogfa.com

سلام خوبین خسته نباشید با اون عکس اخری همه اونا بالایی ها رو به باد دادی رفت که .........

سلام زری خانوم...

چه عجب این طرفا؟؟؟

اااااا جدی میگی..یعنی اینقد؟ حالا که کردم دیگه گذشته...مرسی از تذکر...

دختر باران پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:39 ب.ظ http://www.dostevagheyi2006.blogfa.com

سلام داداش علی گل و مهربون و خیلی خوبم
عکسارو کامل دیدم دستت درد نکنه
خیلی قشنگ بودن بخصوص عکسی که از خونه گرفتی
من عاشق خونه های قدیمی هستم و به نظر من اینا میراث واقعی این مملکت و نشانه هویت آدمای قبل ما و حتی خودمونه
ممنون بازم
تند تند آپ کن
راستی قالبتم عوض کردی مبارکه
مواظب خودت باش
فعلا خدانگهدار

سلام ابجی خانوم عزیزم...مهربونی از خودته...
خواهش میکنم خوشحالم که دیدیشون و خوشت اومد ازشون...
اره دقیقا..منم خیلی دوسشون دارم..اینکه فرمش فرم قدیم بود ولی تازه ساز...تو شهرمونم زیاده این خونه...باید بیای از نزدیک ببینی فک کنم کلی ذوق کنی تو اینقد دوست داری..مخصوصا تو روزایی که بارونم بیاد بوی نم و کاهگل هوش ار سر ادم میبره...
مرسی عزیز..کاری نبود...
چشم یه هفته ای که نبودم ولی الان چشم...
مرسی ممنون...
تو هم همینجور عزیز...
فعلا..یا حق...

[ بدون نام ] جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:50 ق.ظ

ها؟
تو این وقت روز مهمون نمیومدی...یعنی چی شده


مهمون حبیب خداست...روزیشم با خودش میاره:دی

حالا خواستی بیا..نهارهم بگیر بیا چون ما ناهار نداریم(گریه):دی

ها...

حالا یهو حوس ث کردم بیام مهمونی خوب...

اره دقیقا...ولی اون تیکه اخر جمله جزوش نبوده ها فک کنما..نه؟ :دی

چشم میام و ناهارم میگیرم میام...خوبه؟؟:دی

نیمفا جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ق.ظ http://while.blogsky.com

سسسسسسسههههههلام:)
خوبم!
خوبی؟
چشم فونت هم میعوضیم!!!
اگه ایراد نداره لفطن ای دی بدین:دی
بااااااااااااازم بییییییییا(:*

سلاممممممممممممممممممممم...
خدارو شکر...
خوبم مرسی...
مرسی...فک کنم بهتر بشه...
دادم ولی تو پیدات نشده ها..کجا رفتی یهویی؟؟؟
حتما..همیشه...

پت جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:32 ق.ظ http://www.chocoholic.persianblog.com

سلام!
خوبی؟ :)
تغییر دکوراسیون مبارک!

سلام...
خوبم...

مرسی ممنون...گفتم یه تغییر تحولی ایجاد کنم...

پت جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ http://chocoholic.persianblog.com

من که نخل رو نمی بینم! سن که میره بالا این مشکلاتم داره دیگه.... می خوام امگا ۳ بخورم چشمام سو بگیرن!
اینی که این وسط بود٬ فکر کنم دار بست باشه آره؟ یعنی چسبیده به زمین؟ آخه اولش فکر کردم مردم دارن راه می برنش بعد دیدم نمی گنجه!
موفق باشی
فعلا

همون داربستی که تو میبینی اون وسط اسمش نخله..توضیح داده بودم که پست قبلیم...اره مردم همون به قول تو داربستو بلند میکنن و ۳ دور دور حسینیه میچرخونن...
امگا ۳ هم نمیخواد بخوری تو خودت منبع انواع ویتامینایی...:دی
تو هم...
یا حق...

پت جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ

خوب شد در هین عکس گرفتن از خونه ی مردم نگرفتنت!

اره خب کسی حواسش به من نبود...:دی

samira جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:54 ب.ظ

saaaaaaaaalaaaam
khoobi? cheghad in aksa bahale:P

سلام سمیرا خانوم کم پیدا...
خوبم مرسی عزیز...
خواهش باحالی از چشماته که اینجور میبینه...
کجایی تو معلومه خانوم فیلسوف..مهندس...؟؟؟

اذین جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:30 ب.ظ http://pandol.blogfa.com

سلااااااااااااااااام:
معذرت اگه دیر اومدم اینجا...اهواز نبودم واسه همین..

میگما من فکر کنم این مراسمارو یه جااااااایی دیدم!!! احتمالا از همون تی وی بده .......شاید!! اولاش هی دقتیدم که نخلی چیزی بلکه دیدم اما مگه این چشام میدیدن؟؟؟!!
بعد یهو دوزاریم افتاد که ای دل غافل!! این گندهه همون نخله اس....!
آهان...شما یزدی هستین...
توی یزد همیشه اینقدر خونه ها باحالن؟!
بیشتر شبیه خونه های فاجاریه میمونه...
من عاشق اینجور مراسماتم.
ما توی اهواز مراسم آنچنانی نداریم اما خوزستان چیزی که زیاد داره علمه...من هیچجا ندیدم به اندازه اهواز علم درست کنن و بیارن توی میدونا...
توی این عکساهم اصلا دیده نمیشن .
خوش به حالتون...
میگم یه سوال کنم روداری نباشه...
.
.
.
.
.
چند سالتونه؟؟؟!

سلاممممم اذین جان...
خواهش میکنم..اشکالی نداشت هر وقت بیای قدمت رو چشم...اره خب گفتم که از تی وی نشون داد پارسال شبکه ۳ چند دفعه...احتمالا دیده باشی...
اره دقیقا اون گندهه همون نخله اسمش...
اره با اجازه...
اره تقریبا نصف بافت شهری همینجور خونه ها قدیمین با ساختاری کاملا قدیمی ولی پا برجا..
اهان.خوشحالم خوشت اومده...
اهان...چه جالب...اینجا هم علم دارن اونم زیاد ولی دوربین گوشی بود دیگه حافظه اش پر شده بود نشد عکس بگیرم وگرنه اینجا هم درست میکنن...
مرسی..خودتم خوشبه حالت..اونجا هم شور و حال خاصه..اهواز خوزستان...دوست دارم...
نه بابا راحت باش هرچی میخوای بپرس...
.
.
.
.
من ۲۳ سالمه...

پوپک جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:54 ب.ظ http://popak-85.blogfa.com

سلام ژیگولو جووووووووووووووون لینکت کردم ممنون که اومدی

سلاممممم پوپک جان...

مرسی..خواهش میکنم...

نیما دینگالیگا جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:41 ب.ظ http://dingaliga.persianblog.com

سلام بر جگر گوشه خودم!خوبی؟....چه عکسای جالبی شدن دارم نیگا میکنم..روی پشت بوم میری چیکار؟!ها؟!..برم به جرم نظاره بر اموال ملت و عکس برداری از حریم خصوصی لو بدمت؟!

بهههههههههه...سلام بر اقا نیمای گل و بلبل و البته کم پیدا با سایه ای بس سنگین...:دی
خوبم به لطف شما..کجایی تو پسره معلومه..بابا کمتر..بیخیال مهندس...:دی
مرسی...
رو پشت بوم حسینیه بودم خب...رفته بودم عکاسی..:دی
نه ایدفعه رو بیخیال شو اقای قانون...:دی...ببین من گناه دارم...هنوز ارزو دارم..اصن میخوایم هنوز دوتایی باهم بریم خدمت مقدس!!!سربازی که...

بازم مرسی..بسی خوشحالمون نمودی حضرت اقا...

نیاز شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:45 ب.ظ

سلام.....

خوبی علی جان؟....

قالب جدید مبارک.....چه عکسای خوبی گذاشتی...دقیقا نشون میده حال و احوال اونجارو......

پسر خوب تو چه کار به خونه مردم داری؟......

ممنونم که تو این مدت بهم سر زدی....بیشتر از همه...خیلی مرسی...

موفق باشی دوست خوبم.....

سلام نیاز خانوم گل...

خوبم مرسی تو چطوری؟؟؟

مرسی ممنون...مرسی...تمام تلاش خودمو کردم زیاد خراب نشن عکسا..به هر حال...

نمیدونم والا...کسی توش نبود که..ییهویی همینجوری..حوسه دیگه...:دی

خواهش میکنم نیاز جان..وظیفه اس...من بیشتر وقتا میام ولی شاید همیشه کامنت نذارم...بازم مرسی..تو لطف داری...

تو هم همینجور عزیز...فعلا...یا حق...

دختر آریایی شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:11 ب.ظ http://ariangirl.blogsky.com

ســـــــــــــــــــــــــلام ژیگولو ...
من اومدم ...
حالا خوش اومدم یا نه ؟؟ یا بهتره نمی اومدم ؟؟
دیر اومدم .. میدونم ....
یه معذرت خواهی توی وبلاگم کردم ...
برو بخونش ....
وبلاگم رو هم آپ کردم !!!!!!!!!!!!
خب .....
من تا حالا نخل برداری ندیده بودم ... مرسی که عکسیشو گذاشتی ....
ممنون ....
دلم برات تنگ شده بود ...
مرسی که همیشه میای بهم سر میزنی ...
میدونم دوست خوبی نیستم و همیشه نمیام پیشت و کم میام ولی همین که میبینم میای پیبشم خیلی خوشحالم میکنی ...
مرسی ...
امیدوارم همیشه بیای .... منم همیشه بد قولی نکنم ....
خب ....
راستی ... قالب جدید رو تبریک میگم ..تغییر خیلی خوبی بود ..

فعلا.....

سلامممممممممم نگین خانوم عزیز..تو معلومه کجا میری یهویی بی خبر دختر؟؟؟
خیلی خیلی خوش اومدی خوشحالم کردی...
شدیدا خوش اومدی..جدی میگم..این حرفا چیه تو میزنی..من خوشحال میشم بیای..تمام دوتام هرکی بهم سر بزنه خوشحالم میکنه...تو که دیگه جای خود داری...
دیر که اره نه اینجا کلا تو نت...ولی نگرانت شده بودم...
دیشب اومدم خوندمش..خواهش میکنم عزیز...
دیشب خسته بودم فرصت نکردم بخونمش..ولی چشم حتما...
اهان...خواهش گذاشتم که شماها ببینین دیگه..اگه هم خوب نشده دیگه خودت یجوری ببینوووتازه کار بوده اخه عکاسه..:دی
منم همینجور..جدی میگما...
خواهش میکنم...شرمنده نکن دیگه منو...
تو خیلی ه دوست خوب و با معرفتی هستی...دیگه هم این حرفا هم نزن ناراحت میشم...
من همیشه تا اونجایی که باشم و بتونم نفس میکشم میام..مطمئنم...تو هروقت بیای قدمت رو چشم من...
مرسی ممنون...

فعلا...یا حق...

نیلوفر یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:33 ق.ظ http://ajoojmajooj66.blogfa.com

سلام علی
ای بابا پس کجایی تو اخه؟

سلام نیلو جان...

من همینجاهام..نگران نباش..یه هفته ای تو این شهر و دیار نبودم..حالا تو پستم توضیح میدم...

نیلوفر یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ http://ajoojmajooj66.blogfa.com

سلام آپیدم بیا
غیبتت داره میشه غیبت صغرا هااااااااااااااااااااااااااااااا

سلام..من نبودم دیگه..دیشب اومدم وبلاگت عزیز...

از غیبتم اومدم بیرون...

ریحانه یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:35 ب.ظ http://reyhan274.blogfa.com

آره دیگه .. چند وقت دیگه از دیوار مردم هم میری بالا بعد میای میگی داشتم از هیئت بر میگشتم دیدم سر راهمه ...
من میدونم دیگه .. میای میگی ... اگه نیومدی .. اگه نیای بگی خیلی نامردی .. حد اقل یه کاری که می کنی بیا راحت اعتراف کن !!

خندههههههه...تو واقعا منو میخندونی با این کامنت گذاشتنت...خیلی ممنون..نه بابا دیوار مردم چیکار دارم برم بالا...اااااا...

اهان اگه قضیه نگفتن من نامردیه پس میام میگم بهت...:دی
من همیشه راحت اعتراف میکنم..مگخ نمیدونستی؟؟؟:دی

راستی قدم رنجه فرمودین..بسی خوشحال شدیم بانو...

[ بدون نام ] یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:30 ب.ظ

علی بابا و سندباد کجایی شماااااااا؟

اخرش کدومش؟؟ علی بابا یا سند باد؟؟؟

من همینجاهام...زیر سایتون...

... یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام چجوری تو...

مارو نمیبینی خوبی..

خیلی تنوع دار شده وبلاگتا..

عکسام محشره..خیلی خوب شدن..

وای چشمام داره درست میبینه ایا؟؟؟ خودتی سمیه؟؟؟

باور نمیکنم...

اره خیلی خوبم...بی انصاف...۶ ماه ۶ ماه میزاره میر بعد توقع داری خوبم باشم؟؟؟

مرسی ممنون خانوم...

خواهش میکنم..چشات خوب میبینه...

مرسی از اومدنت...

... یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ب.ظ

جان؟؟؟

... دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:03 ق.ظ

اینقد نیومدم نت..نمیدون چی باید بگم..

اهان قبلیه داشتی فک میکردی ببینی چی باید بنویسی پس اره؟؟؟:دی

اره کاملا معلومه..نوع کامنت گذاشتنتم عوض شده...حالا بیا تند تند دوباره یادت نره...

نیاز دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:23 ق.ظ

کجایی تو؟

من همینجام الان نیاز جان...

[ بدون نام ] دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام خوبی ممنون که اومدی خیلی خوشحال شدم

خواهش میکنم..وظیفه اس..تا وقتی باشم و بتونم همیشه مزاحم میشم...

[ بدون نام ] دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:28 ب.ظ

الان دیگه من واقعا نگران شدم شما کجایی؟

ای وای...ببخشید نگرانت کردم...دیشب رسیدم..نبودم اینجاها...
حالا دارم میرم اپ کنم کاملا توضیح بدم...

نیلوفر سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:24 ق.ظ http://ajoojmajooj66.blogfa.com

کجایییییییییییییییییییییییی؟

اینجااااااااااااااااامممممممممم الانه دیگه...

راوی خاطرات بزها سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:20 ق.ظ http://boza.blogsky.com

سلام
حالت چطوره
عکسهات خیلی قشنگه من تا بحال هیچ در مورد نخلبرداری نشنیده بودم تو پست قبلی که نو شته بودی آشنا شدم عکسها هم به اندازه کافی گویا هست .
اینکه برا عاشورا یه جایی هست که آدم دلی می بردش اونجا خیلی خوبه .
من هم دو تا عکس گذاشتم وقت کردی ببین
خوش باشی

سلام...
خوبم مرسی به مرحمت شما...
مرسی خواهش میکنم...
اره دقیقا...راست میگی موافقم کاملا...
چشم حتما میام...
تو هم...

نیاز سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ب.ظ

نگرانم!!!!!!!!

ببخشید نیاز جان...نبودم ..دیشب رسیدم..سالمم..نگران نباش...بازم معذرت نگران شدی...

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:48 ب.ظ

کجا هستیییییییی؟

اینجامممممممممممممم فاطمه جان...

پردیس چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:02 ب.ظ

سلام من وبلاگم رو بستم حوصله م ازش سررفته بود.عکسات خوبن ٬ببخشید این چند روز سر نزده بودم

سلام پردیس جان...ناراحتم از اینه بستش...من که حوصله ام سر نرفته بود ازش..یه وبلاگ حاص..حیف شد واقعا..حالا وقتی حوصله ات اومد سر جاش یکی دیگه بزن حتما...بیخبرمم نذار...
مرسی عزیز..خواهش میکنم..نری که دیگه نیاییا..زود زود بیا..حوصلهاتم درستش کن یه وبلاگ جدید بزن..منتظرم...

گیلاسی پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:56 ق.ظ

کجای علی ؟
یه مدته هی میگم یه چیزی کمه ! یه چیزی کمه ! یهویی می بینم تو نیستی!!
کجایی تو پس؟

سلام گیلاسی...

من نبودم..خیلی بهت نزدیک بودم یه هفته ایا..دیشب رسیدم...
ااااا بازم خوبه بلاخره فهمیدیا...:دی...
میام توضیح میدم...

نیاز پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:06 ب.ظ

یه خبری از خودت بده....زنده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اره زنده ام هنوز عزیز جان...نگران نباش نیاز جان...

[ بدون نام ] جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:31 ق.ظ

خدا رو شکر...که سالمی...کجا بودی پسر....من دیگه داشتم خودمو حاضر می کردم<ناراحت>:دی

زود بگو وگر نه تیکه بزرگه رو گوشه ...اوکی؟؟!!!

سلام فاطمه خانوم...پس زود رسیدم...وگرنه کلی خرج و مخارج میموند رو دستت بد میشدا..:دی..ناراحت نباش..آفت نداره از قدیم گفتن...

الانه دارم میرم بتوضیحم کاملا...چشم چشم...عصبانی نشو الان میگم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد