نیلوفر...

سلام...سلام...سلام...

حالو احوال؟؟؟ خوبین ایشالا؟؟

شعر : نیلوفر

از مرز خوابم می گذشتم،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه فرو افتاده بود.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟

در پس درهای شیشه ای رویاها،
در مرداب بی ته آیینه ها،
هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بودم
یک نیلوفر روییده بود.
گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت
و من در صدای شکفتن او
لحظه لحظه خودم را می مردم.

بام ایوان فرو می ریزد
و ساقه نیلوفر برگرد همه ستون ها می پیچد.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

نیلوفر رویید،
ساقه اش از ته خواب شفافم سر کشید.
من به رویا بودم،
سیلاب بیداری رسید.
چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم:
نیلوفر به همه زندگی ام پیچیده بود.
در رگ هایش ، من بودم که میدویدم.
هستی اش در من ریشه داشت،
همه من بود.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟                                                          سهراب

 

این شعر رو همین الان داشتم میخوندم...نمیدونم چی شد که گفتم بزار بنویسم اینجا..همینجوری...

 

خب دیگه چه خبرا...خوش میگذره...؟؟؟

صبحی تو خیابون بودم با ماشین دنبال یه کاری میرفتم...یهویی یه مغازه رو دیدم پر بود از تنگ ماهی . اکواریوم سبزه و خلاصه یه عالمه چیزایی که فقط واسه عیده نوروزه و سفره هفت سین...

یهویی با خودم فک کردم چرا حالا...مگه کیه الان...عید که خیلی مونده..مردمم دیوونه شدن...یه نیگا به صفحه گوشیم کردم...۰۲-۲۳-۲۰۰۷ ... و بازم یه چیزه دیگه به مخم خطور کرد که این تاریخ مصادفه با ۴ اسفند ماه ۱۳۸۵...با خودم گفتم نع...من دیوونه شدم انگاری نه مردم...من حساب سال و ماه روز از دستم در رفته و حواسم نیست...وگرنه مردم حواسشون جمعه..میدونن که ۲۵ روزه دیگه سال ۸۵ هم با تمام خوبیا و بدیاش خوشیا و نا خوشیاش کوله بارش و میبنده میره واسه همیشه...

 

یه وقت فک نکنید من بیخودی تصادف میکنما..  اشکال از جای دیگست......

خدا نکنه من برم تو فکر یه چیزی یا یه کاری..دیگه فیلم بشن نمیتونن منو بکشن بیرون...ولی پشت ماشین سعی میکنم اصلا نرم تو فکر و یا اگرم میرم برم تو فکر خیابونو جاده و اینا...

 

اهنگ دونه دونه منصورو گوش کردین؟؟؟ ریتم اهنگش خیلی قشنگه...یه شادیه خاصی به ادم میده...از اونای که ادم ناخوداگاه دچار حرکات موزون میشه بدون اینکه خودش بفهمه...نخیرم..هیچم مشکل از من نیست..بیخود نگین تو حالت خوب نیست هر اهنگی گوش میکنی دچار حرکات موزون میشی......

من اصولا خیلی خیلی دیر عکس العمل به اینجور چیزا نشون میده بدنم...

 

 

خب...

خوب و خوش سلامت باشین...

دوستون دارم...فعلا...

نظرات 24 + ارسال نظر
فاطمه جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:17 ب.ظ

دیدمت...سک سک

نه..نه...نه..قبول نیست..تو چشمات باز بود...

جر زنی میکنییییمممم...

دختر آریایی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:32 ب.ظ

سلام ژیگولو خان ... فکر کنم من نفر دوم یا سوم باشم نه ؟
خوشحالم ....
مرسی که بهم سر زدی ....
من جوابتو مثل همیشه اونجا دادم اینجا دیگه نمیگم ....

خب ... آفرین به تو پسر بی حواس ... خب اینکارارو میکنی بعدم تصادف میکنی .... آفرین ...
بعدم باید بیایم عیادت مریض ... تو رو خدا اینکارارو نکن من تحمل گریه زاری ندارم .... بی خیال ....
نه من با رقص موافقم ...
آره من گوش دادم ...
من کلا با هر آهنگی که یه خرده ریتمش شاد باشه حرکات موزونم میاد ... دست خودم نیست ....
همیشه میرقصم ... خب مگه بده؟ ( گریه)

فعلا....

سلام نگین جان...
اره نفر دومی...
مرسی...
خواهش میکنم...
باشه من اومدم همونجا جوابتو خوندم...مرسی...

حواسم پرت هست..زیادم پرت میشه..ولی پشت ماشین سعی میکنم نشه...اره دیگه..:دی
باشه عزیز..تو گریه زاری نکن...
منم موافقم..فقط بلد نیستم..:دی
(خنده)...این خیلی خوبه که...
نه دیگه میگم که خیلیم خوبه...

فعلا عزیز...

اقلیما جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:08 ب.ظ

سلام
خیلی وبلاگت با حاله!!!
تند تند آپ کن. در ضمن هیچیت نیست من خودم با آهنگ اصفهانی میرقصم چه برسه منصور!!!! بای تا های

سلام...
خواهش میکنم..چشماتون باحال میبینه...
چشممممم...اهان اگه اینطوره پس من هیچیم نیست مطمئنن...:دی
بازم بیا..خوشحال میشم...

نیاز جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ

این نیلوفر کی بید؟؟؟؟؟هان؟؟؟؟؟

نیلوفر؟؟؟

نیلو + فر بید...

گیر دادیا نیاز..اسمه شعر سهرابه دیگه..ای بابا...:دی :دی

نیمفا شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ http://while.blogsky.com

سسسسسسسسسهلام
با با کجایی نیستی ؟؟؟
خبری ازت نیست نگران شدیم:دی

اخه برادر من مگه میشه همچی اهنگ ریتمیکی گوش کنی و حرکات موزون نرییییییییییییییی؟؟؟؟؟
خدایی هر کی بگه نه دروغ!!!!
زود زود اپ کن
فعلا قررررررررربونت

سلامممممممممممممم خانوم خانوما...
من که هستم..تو بی وفا جا گذاشتی رفتی...
نگران نشو..هستیم اینجاها...:دی

نمیدونم اخه خواهر من..:دی..نمیشه حتما دیگه...
اره خدایی...
چشمممممممم...
فعلا عزیز...

نیلوفر شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:49 ق.ظ

به به به
چه شعر قشنگی
اسم پستت چه قشنگه
بازم از این پستای نیلوفری بنویس وبلاگت خوشگل شه(نیشخند)

(خنده)...
چشممممممم نیلوفر خانوم...:دی

سالار شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ق.ظ

سلاممممممممممممممممممممممم
می دونی این شعر رو ۸ سال می شد نخونده بودم
من و بردی به اون موقع ها
خدا خیرت بده پسرم

سلاممممممممممممم سالار جان...
ااااا جدی میگی؟؟؟ خیلی واسم جالب بود...
:دی...

م شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.roozanehayam.blogsky.com/

سلام
به به میبینم که بوی بهار میاد اینجا....
حرکات موزونم که میای ....
بابا ....
ای کلک حالا دیگه میرقصی بعد واسه اینکه چیزی نگیم ژست جدی میگیری؟

سلام مریم خانومی...
بوی بهار میاد؟؟؟ نمیدونم..شایدم...
۹خنده)..چه کنیم دیگه...
...
اااا تو از کجا فهمیدی من ژست جدی گرفتم؟؟؟:دی

الهه تنهایی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ب.ظ

خوشم میاد که خیلی باحالیییییییییییییییییییییییییی

امیدوارم سال دیگه فقط شاد باشششششششششششی

سلام الهه جان..
خواهش میکنم..باحالی از خودته خانوم خانوما...

مرسی خانوم..منم امیدوارم تو هم شاد بشی از ته دلت...

عسل بابا شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:39 ب.ظ http://man-o-babayi.blogfa.com

سلام
این که خیلی خوبه آدم شاد باشه! منم دیر عکس العمل نشون می دم ولی ریتم های بینابین رو دوست دارم!! (بین شاد و غمگین!)

بابت لینک هم مرسی!

کاش یکی هم واسه عسلی شعر بگه!!!

بابت آپ هم سعی خودمو می کنم ولی قول نمی دم! آخه مثلا" کنکور دارم و کم میام نت!!! البته مثلا"!!!

سلام...
اره خیلی خوبه...اوهوم میفهمم منظورت چیه...اره راست میگی..منم دوست دارم...

خواهش میکنم عزیز...

واسه عسلم شعر میگیم...(خنده)...

اهان..پس کنکور داری..باشه من نمیدونستم..اگه اینطوره پس هر وقت وقت کردی بیا...خوشحال میشم...

پت شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.chocoholic.persianblog.com

سلام!
ببین ژیگولو از اینجا تا ان تا کامنت بعد منم!‌دیگه اسممو نمی نویسم! باشه؟

سلاااااامممم...

اهان..باشه پس بی اسما واسه تو...

[ بدون نام ] شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:59 ب.ظ

اولا که شما شدیدا مشکوک می زنی! اون از شعر و اینات!
بعد اون از تاریخت! منم البته تاریخای مختلفو کلااااااااا قاطی نمودم این روزا! البته من مشکوک نمی زنما یه موقع افکار بی ربط نکنی! :))

من هیچ مشکوک نمیزنممممم...
ای خدا بگم این سهراب و خفش کنه با این اسم انتخاب کردنش واسه شعرش..مردمو تو درد سر میندازه..والا..اصن دیگه شعر سهراب نمیزارم...:دی

تو خودت از بیشتر مشکوک میزنی اصلندشم...میری اکبتان یه ماه خبری ازت نمیشه..بعد میگی مشکوک نمیزنی..پس اینکارا چیه؟؟؟:دی

[ بدون نام ] شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:01 ب.ظ

اونم از موزیک و حرکات موزون ( جهت فیلتر نشدن کلمه شو خودت تو ذهنت نگهدار دیگه! )....
اون از رانندگیت!....
نکنه اون آقاهه که می خواست منو له کنه تو بودی؟ بودی؟ این چه وضعشه؟ خجالتم خوب چیزیه! :)) :)) :))
( ببخشید چرت و پرت زیاد میگم! از دانشگاه تازه اومدم یه مقدارم آبریزش بینیه مزمن دارم! ایییییییی.... برای همین شرمنده دیگه! )

اره دیگه..دیدی که منم نگفتم رقص..:دی..همون حرکت موزون خودمون باشه بهتره..:دی
مگه چشه رادندگیم اصلندشم...هان؟؟:دی
کدوم اقاهه..ببین چه دسته گلایی اب میدی و صداشم در نمیاری...
اره واقعا خجالتم خوب چیزیه...
خواهش میکنم..اینا چه حرفیه..حرفات خیلیم جالبن...ایوللللللل ابریزش بینی(خنده)...
خواهش عزیز...

[ بدون نام ] شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:02 ب.ظ

پلیسا چون برگه ی جریمه دارن عمو هستن! وگرنه یه چیز دیگه می شدن که نمی دونم چیه!
مرحمت عالی زیاد!
ما فعلا میریم پی زندگیه مزمنمون!

اهان...پس چیز دوست داشتنیه پلیسا برگ جریمشونه؟؟؟ ای خدا لعنتشون کنه...
اهان..مثلا میشدن عمه کرگدن..:دی
...
خوش باشی..مواظب خودتونم بیشتر باشین...زیر ماشین مردم نرو و سرما هم نخور سعی کنی...

[ بدون نام ] شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:05 ب.ظ

من دوباره پتم!
شما همش هی آپ نموده بودی در غیاب من؟! بچه ی بد.....
منم یه مدت سادیسم تاپ گرفته بودم.... میرفتیم با مت پارک بعد بچه هارو پیاده می کردیم خودمون بازی می کردیم....اونام از ترس سایزمون انگشت تو دهن و دماغ پیاده می شدن! (خجالتم خوب چیزیه واقعا!)

اهان..گفتم که باشه هرچی که اسم نداره تو هستی...
:دی...
خندههههههههه...انگشت تو دهن و دماغ اره..خندهههههه...ای دخترای بد..بچه های مردمو میترسوندین که تاب سوار شین...ایوللللل بابا..حالا چی..هنوزم سادیسمه رو دارین؟؟؟:دی

اذین یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:55 ب.ظ http://pandol.blogfa.com

سلام داداشی:::
خوفین؟
اتفاقا میخواستم خودم بیام بگم داره بوی عید میاد دیدم خودتم یه چیزی نوشتی تو همین مایه ها!!!
الان حرفم نمیاد! دوباره میام ....
راستی منم گوشش دادم وااااااای اینقده دوسش دارم البته من از آهنگاش زیاد خوشم نمیاد اما این فرق فوکوله کمی!
التماس دعا.
فعلا یا حق.

سلام ابجی اذین خانوم...
خوفم مرسییی...
اره دیگه..داره کمکم عید میشه...
باشه عزیز..هر وقت دوست داشتی بیا...
اره منم زیاد از اهنگاش خوشم نمیاد اتفاقا..فقط این یکیشو خیلی دوست دارم...
اره فرق میفیکوله..:دی
محتاجیم..چشم...
فعلا..حق نگهدارت ابجی خانوم...

نیاز یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ

نگفتی این نیلوفر کی بید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هاننننننننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(نیش)

خدااااااااااا..

گریهههههههههههه...

زنم بید این نیلوفر..خوبه نیاز الان...:دی؛(نیش)...

[ بدون نام ] یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:28 ب.ظ

راسسسسسسس میگه

اصلنننننننننننن

این نیلوفر کیهههههههههه

هاننننننننننننننننننننننننن

فاطمه میکشمتا...

گفتم که به نیاز..زنمه این نیلوفر...اتفاقا تو عهد تیرکومن شاهم زندگی میکرده دختر سهراب سپری هم بوده..یعنی خانوم سهراب مادر خانوم من بوده...(خنده)...

نیلوفر دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:54 ق.ظ

اصن ببینم تو کجایی پیدات نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من همینجا..زیر سایه پروردگار...کنار دوستان...

فاطمه دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ق.ظ

مممنونم ژیگولو خان

ببین حالا یه برنامه پیدا کن که حجمشو کم کنی

اگه جت ایدیو داری بهتر

منتظرم بگو

خواهش میکنم فاطمه جان...

جت ایدیو رو دارم..حجمشم که فک کنم کم کردم...

باشه چشم...

دختر آریایی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:35 ق.ظ

سلام ژیگولو جان ...

خوبی ؟
آره حدست درست بود ... برای تو بود ... بیشترش ... وقتی میخوندمشون یادت افتادم برای همین گذاشتمشون توی وبلاگ ... خوشحالم که حالت خوبه ... همیشه خوب باشی ...
خب خوش میگذره ؟
دیشب رفتم دندانپزشکی!!!!
دوتا دندون پر کردم و یه جراحی کوچولو .... یه ریشه میباست در آروده بشه .... موقع دندون پر کردن خوب بود اذیت نشدم اما واییییی موقع ریشه در آوردن دیوانه شدم از درد ....
یه دفعه دست دکترو گرفتم گفت میدونم درد داره ولی تحمل کن .... دیگه منم گفتم چشم و تحمل کردم ( خنده )
اما یه ۲ ساعت بعدش بیحسیش که تموم شد دردش شروع شد .... بعد من گریم گرفتتتتتتتتتتتتتتتتتت...
من اصولا گریه نمیکنم ... طاقتم خوبه اما این خیلی بد بودددددددددددددددددددددد
هنوزم درد میکنه ... فکر کنم میخوام بمیرم ... نه؟
احتمالا مردنیم دیگه .....
خب .... چرت و پرت زیاد گفتم ...

فعلا...

سلام نگین جان...
خوبم مرسی..تو چطوری؟...
اوهوم...مرسی از به یاد بودنت و توجهت بهم..ممنون واقعا...
ای بد نیست..میگذرونیم...
ای وای...خب
اخخخخخخخخ...میدونم لامصب این ریشه کشیدن چه دردی داره خدایی...ایولللللل دختر گوش به حرف کن...افرین...
اخی الهی..خودمم تجربشو دارم..میدونم چقده درد داره...
اره میشه حدس زد که زود گریه نمیکنی...ولی میفهمم چی میگی این یکی دیگه خیلی درد داره...
نه خدا نکنه نگین..اینا چه حرفیه...
نه..نه...ایشالا زودی خوب میشه...
نه خیلیم خوشحال مبیشم میای حرف میزنی..مرسی...

ایشالا زودی خوب بشی و دردش تموم بشه...

محبوب! دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 ق.ظ http://dokhtare-nashenas.bblogfa.com

نه من مخالفم میدونی ... ۲۵ روز دیگه اوه کی ممرده که زندس ... اینا از الان ماهی میفروشن بی تربیتا . . . خب منم میرم می خرم تا عید هم میمیره دیگه . . . آدم حالش گرفته میشه .. ..

منصور ؟ نع! خوشم نمی یاد . . . خب خوبه دیگه یه کم هم مرقصی پس :ی

بابا نرو تو حس در هنگام رانندگی ... خودتو به کشتن میدیا :إ

اره خب منم مخالفم..نگفتم موافقم که...منظورم از گفتنش حواس پرتیه خودم بود...اره منم میگم حالا کو تا عید...اره خدایی بی تربیتن..بی جنبه ها..:دی
اره منم یه چند سال میخردیم ولی خیلی زیاد عمر میکردن ۷...۸ روز بعد که میمردن باید میشتم عزا میگرفتم تا چند روز حالم گرفته بود...

اره منصور..من زیاد از اهنگاش خوشم نمیاد..ولی اینیکیش خوبه..یعنی بد نیست...
:دی...

چشممممممممممممممم...

بنفشه سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام
خوبی؟
شعر قشنگی بود... دوباره که تصادف نکردی؟!
اصلا همه اینا برام بی معنی شده... دیگه حوصله عید و .. رو ندارم
فقط خوشحالم که همش مرخصی ام و کسی رو مجبور نیستم تحمل کنم ... از ادمایی که اطرافم هستن و هر روز چشم تو چشم میشیم بیزار شدم
دلم خیلی گرفته
اما خوشحالم که تو بهتر شدی
خداروشکر

سلام بنفشه خانوم..چه عجب این طرفا..چشممون روشن...
تو خوبی؟؟؟
مرسی..نه هنوز...
هوففف..چی بگم که حال منم خرابه ولی به رو خودم نمیارم..همه ماها بنفشه مشکل داریم به خدا...اگه بخوایم بهشون رو بدیم به مشکلاتمون که مارو میخورن و نابود میکنن که..تو هم نشین تو خونه هی فک کن هی غصه بخور...پاشو بزن به کار...زندگی...هرجور میتونی خودتو از این حال و هوای دلگرفتگی دور کن...بخدا غم تو غم دوستاتم هست..منم یکیش...

مرسی..تو هم باید خوب بشی..خوب خوب..بخواه فقط بنفشه..میفهمی..خودت بخواه...

نیاز سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:54 ب.ظ

نگفتی این نیلوفر کی بید....حواست باشه!

نیاز جانم..خانوم...استاد..گفتم اون پایی تو کامنت قبلیت این نیلوفر کیه...

حواسم هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد