بازم نیدونم...

...

 

این به جای سلام کردنای اول همه پستام......

اول بگم که جواب تمام کامنتای عقب افتاده رو الان دادم...و متشکر میشوم در همین مکان مقدس از همه عزیزانی که لطف داشتن و دارن همیشه به این ژیگولوی نا خلف...

خب چی بگم و از کجا بگم؟؟؟

خدا رو که میخواستم بیشتر بیابمش هنوز در پی شم به یه جاهایی رسیدم و هنوز دارم ادامه میدم...

چند شبه که ساعت ۱۰...۱۰:۳۰ شب پسر خالم مغازشو که تعطیل میکنه به همرا پسر عمه نسبتا گراممنو به خیال خودشون خام یا همون فارسیشو بگم خ...ر میکنن با اقای داداش میچپن تو ماشین اینجانب ژیگولوی بیزبونو میزنیم به دل خیابونای صاف و خلوت بی زبون که تازه دارن از دست ماشینا یه نفس راحتی میکشن...حالا بی انصافیم نکنم ای بدم نمیگذره..حداقلش اینه که یه یه ساعتی همگیمون از دست کار و اعصاب خوردیای صبح تا شبمون بیرون میایم...شوخی و مسخره بازی و هزار جون فیلم بازی در میاریم...خلاصه بد نیست...

حالا یه شب بستنی یه شب کباب ترکی یه شب هیچی...ولی من همیشه مهمونم...تا میگن باید تو امشب دعوتمون کنی یا دنگتو بده یه عالمه کولی بازی در میارموبعدشم میگم اصن من دیگه فردا ماشین نمیارم...من ماشینمو در اختیارتون گذاشتم دیگه هیچ پولی خرج نمیکنم...خلاصه با هزار جور فیلم بازی سرشونو گول میمالم و از زیرش در میرم...

البته هر دو سه روز یه بار که من پمپ بزینو مهمون باید بکنم پشیمون میشمو میگم بیخیال همون ماشینو نبرم و یه ۴ تا بستنی بخرم بهتره...ولی دوباره ذاتم نمیزاره...که اخه...هزار بار تا حالا گفتم فک کنم..عاشق رانندگیم...اونم ۱۱ شب تو خیابونای خلوت...آی حال میده آی حال میده...

تازه امشب که حوس کردم حال یه پرایدیه دیگه رو بگیرم اخه پرو بازی در اورد منم که حساس...اول بهش راه دادم تا بره بعد دیدم اونام ۴ نفرن دیدم نع..هیچ جوره تو کتم نمیره..باید حالشونو بگیرم...خلاصه استینا رو زدم بالا گفتم بچه ها محکم بشینین...که میخوام هم یه حالی به شماها بدم و هم یه حال اساسی از این بی جنبه ها بگیرم...نه اینکه میدونن رانندگیم چه جوریه همگی دسته جمعی ندا دادن که ای پسر خوببی خیال شو...ما جوونیم ارزو داریم...گفتم زکی فک کردین...هیچی نگین وگرنه میکشمتونا...بی زبونا دیگه هیچی نگفتن...منم که کافیه یه اهنگم از اون باحالا در گوشم ور ور کنه...دیگه حالیم نیست...ولی خب خدایی خودمو چشم نزنم بد نیست رانندگیمو دست فرمونم..بچه ها هم میدوننا ولی خب بعدش که همه چی تموم میشه میریزن سرمو میزنن لهم میکنن نا مردا...خلاصه که زدیم چنان حالشونو گرفتیم که تا عمر دارن یادشون باشه...ولی لعنتی پرایده دیر همگردی کم میاره یهو ضایعت میکنه...ولی خب امشب اونم پراید بود مشکلی نداشت...بعدشم که یخورده دیگه چرخیدیمو بعدشم یه بستنی مهمون پسر خاله و بعدشم دیگه یه اهنگ اروم همینجوری یواش یواش اومدیم خونه...

و یه چیز دیگه اینکه تو ماشین یا چهار نفریم یا بعضی وقتا داداشم نیست سه نفریم...مصیبت داریم ما همیشه واسه اهنگ گوش دادن...اینقد باید تو سر و کله هم بزنیم تا به توافق اصولی برسیم......یکی غمگین میخواد یکی شاد میخواد یکی اروم..یکی با صدای بلند خلاصه همون ما اصن بیخیال اهنگ بشیم بهتره فک کنم ..ولی اخه نمیشه که...خلاصه با هر زحمتی هست و هرکی زورش بیشتر بود موفق میشیم یه اهنگ بزاریم...ولی خدایی این فرامرز عاصف چقده قشنگ خونده این البوم اخیزشو..خیلی دوست دارم...یه اهنگش که میگه...اولش صدای اه یه دختره میاد بعدشم لا لا..لالایی...الههی که اسیر نشی از عاشقی دلگیر نشی در زیر این سقف کبود تنها نباشی...الهی گل پر پر نشه...دم سوز خاکستر نشه...ای عاشقان فریاد بی صدا نبااااشه...یه خورده اهنگ... ...مقصد ما برج خورشید...یه سفر تا ستاره ها... تا قیامت عشق و مستی این پیام عاشقاست...

خلاصه هم اهنگش خیلی توپه هم شعرش...اهنگشم هر ادمی رو جو گیر میکنه پشت ماشین...منو که دیگه هیچی...

اون اهنگ عروس مهتابشم خیلی قشنگ و دوست داشتنیه به نظرم...

خب دیگه این از ولگردیای چند شب اخیر ما...

خب دیگه خیلی ور زدم باز...برم دیگه بخوابم که چشام داره میزنه بیرون از جاش...

به مامانم میگم چشام درد میکنه...میگه بیا..هی من میگم اینقد نرو تو این کامی گوش نمیکنین که..اینم اخر و عاقبتش...بعدشم اگه ادامه بدیم حتما ما مغلوب خواهیم شد..پس همون بهتر که در این موارد خشن شاکی بودن مامان خانوم گرام ناز بیخود نیاییم که ضایع میشیم بسی...

خب رفع زحمت رحمت از این چیزا میکنیممممم...

خوب..خوش سلامتیتون ارزوی همیشگیمه واسه همگیتون...

دعاتون میکنم همیشه...خوش باشین...یا حق...

نظرات 17 + ارسال نظر
عسل بابا جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ق.ظ http://man-o-babayi.blogfa.com

اوووووووووووووووول!

آره؟ اولم؟

هوررااااااااا!

می خونم و بر می گردم!

سلامممممممم عسلی خانوم...

اره اولی...

:دی...

ولی برنگشتیا دیگه ها...

فاطمه جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:49 ب.ظ

اااااااااا

.بلاگم خودم با صفحه اصلی بلوگ اسکای باز نمیشه نمی دونم چرا

بلاگ اسکای که خودت بهتر میدونی سه چهر روزه قاط زده...

الان دیگه فک کنم باز شده باشه...

فاطمه جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ب.ظ

علیییی

یه چیز جالب
خود وبلاگا برام باز نمیشه ولی قسمتت نظراتش باز میشه

لل الخالق

لااله لا ا....
...ضمنن یه جا آپ شده:دی

جانممممممم...

چی؟؟؟
خندهههههه...عجب کشفایی میکنی توها...

همون اره جلالخالق..(این کلمه که میگم منو یاد شماعی زاده میندازه)...

ضمنا...

دختر آریایی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:04 ب.ظ http://ariangirl.blogsky.com

سلام ژیگولو جان ....
خوبی ؟
جمعه هم تموم شد ... دیدی .... به همین زودی و همینطور جمعه ها میگذره ... و ما دلمون میگیره و باز تکرار ...تکرار ...تکرار ...تکرار ...

یه پست جدید دیگه هم گذاشته بودی .... همون که دنبال گشمشدت بودی .... من نیومده بودم ... ببخشید...از دستم که ناراحت نیستی ... میدونم از دستم ناراحت نمیشی ...

من اینقدر از الکی توی خیابون رخیدن بدم میاد...دوست دارم وقتی میخوام برم بیرون برم یه جا خوب .... که سرگرم شم...با دوستام اونم خوباش و با حالاش اونایی که میدونم خیلی باحالن....یکیش مقل پسر عمم و عموم ....و....

امروز هم جات خالی....رفتیم ماهان....باغ شاهزاده...اسمشو شنیدی؟من عاشق باغ شاهزاده ام هر جمعه اکثرا میرم...امروزم رفتم.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنبال خدات میگردی ؟؟
دنبالش نگرد....همین جاست....نگاه کن ... کنارت ...
فقط یه خرده دلت رو خالی کن بعد اونو بیار تو دلت و فکرت .... قشنگ خنکی دستشو که رو بدنته احساس میکنی .... وجودشو احساس میکنی...بوشو میفهمی....من خدامو اینجوری پیدا میکنم....خدا از تو دوری نمیکنه ....تو از اون دوری نمیکنی...
یه جا خوندم نوشته بود که ...
ای بنده من وقتی که به نماز می ایستی من اونقدر به تو توجه میکنم که انگار همین یه بنده رو دارم ولی تو اونقدر به من بی توجهی که انگار چندین خدا داری ....

میدونی خودتو بذار جای خدا....تو خدارو چطوری میبینی؟
من خدارو دوست خودم میدونم یه دوست که میخوام عاشقش باشم...خدا هم منو دوست....وقتی مثلا اذان رو میگن خوب اون داره صدام میکنه ... مثل اینه که من با دوست دخترم یا دوست پسرم قرار دارم...الانم با خدام قرار دارم....خب اون داره انتظارمو میکشه من زودتر میرم پیشش...
فکر نمیکنم که دارم وظیفه انجام میدم فکر میکنم دارم باهاش حرف میزنم....اومدم سر قرار....اومدم که محبتمو بهش
بدم...
تو فکر کن عاشق یه نفری بعد باهاش قرار میذاری اون نمیاد..چقدر دلت میشکنه...چقدر ناراحت میشی...
چقدر دلگیر میشی...خیلی...وقتی ازش بی توجهی میبینی...خدا هم عاشقه توهه...منتظرش نذار ون اون موقع تو همین دنیا یکی منتظرت میذاره....
اون دوستته نه خدات....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جوای نظرتو مثل همیشه تو وبلاگ خودم دادم...

خیلی حرف زدم...ببخشید...

فعلا...

سلامممممم نگین خانوم عزیز...

اره جمعه ها هم میادو میره این عمر ماهاست که داره مث اب خوردن میگذره...
اره همشم تکراره..حتی دلگیر بودناش...

اره نیومدی..نه عزیز خودت که میدونی دیگه..من از دستت ناراحت نمیشم..لطف و محبت تو ثابت شده هست واسم...

منم زیاد خوشم نمیاد ولی پشت ماشین که میشینم خیلی اعصبم اروم میگیره...تو دنیای واقعی دوست خوب به اون معنا که مورد نظر منه ندارم اصلا...با خیلیا گرم میگیرمو خوبما ولی اونجور که خودم میخوام نیست...خیلی خوبه که تو دنیای واقعی دوست فامیل خوب داری...

اره اسم باغ شاهزاده رو شنیدم معروفه...خیلی تعریفشو شنیدم و میدوم جای باحالیه..خوشحالم خوش گذشته...
------------------------------------------------------------
اره دنبال خدامم...البته یه جور دیگش...
نه گفتم که خدامو حس میکنم کاملا..عینهو اینی که تو میگی...فقط من دارم یه جوره دیگشو امتحان میکنم..میخوام ببینم به نتیجه میرسم یا نه...
درباره نماز خوندنم حرفتو قبول دارم..هرچی هم حواسمو جمع کنیم بلاخره یه جاهاییش حواس ادم پرت میشه..ایشالا خدا خودش کمکمون کنه...

منم خدامو دوست خودم میدون...حتی بعضی وقتا ساعتها باهاش حرف میزنم..شوخی میکنم تهدیدش میکنم میترسونمش قهر میکنم اشتی میکنم...کلی حال میده..میدونم چی میگی نگین جان...فقط گفتم که منظورم از دنبال خدا گشتن نوع دیگش بود...
اره ما نباید خدا رو معتل کنیم سر قرار..ولی اونم خداست ما بنده ها و دوستای سر به هواشو میبخشه حتما...و ایشالا که به دل نمیگیره...
----------------------------------------------------------------
اره میدونم عزیز...همیشه میام میخونم...مرسی...

نه خواهش میکنم خیلی هم خوشحال میشم...

فعلا..یا حق...

محبوب! جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ب.ظ http://dokhtare-nashenas.blogfa.com

به به آقای ولگرد !:ی

خب همیشه در گشت و گذاری ... خوبه والا !

خوش میگذرونی حسابی دیگه ...

به آهنگ و رانندگی و همچنین ماشینت هم زیاد علاقه داری ... !

میبینی من چقده چیز میفهمم ! آدمو تو نگاه اول میشناسم!!!!!!!!!:-& =))

به به خانوم محبوب خانوم...

اره..اونم چه گشت و گذاری...

سعی میکنم حداقل اگرم نمیگذره وانمود کنم که میگذره تا به ناخوشیام زیاد رو ندم..پرو میشن بیچارم میکننن...

اره شدیدا...

اره تو که باهوشی کلا..من خودم بهت گفتم که بیشتر از خودتم میفهمی حتی...

م جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ب.ظ http://roozanehayam.blogsky.com/

سلام
به به چشمم روشن
باز یه دو روزی چشم منو دور دیدی افتادی با این بروبچ نصف شبی به بستنی خوری؟!
حالا من برعکس تو وقتی یکی باشه که رانندگی کنه ترجیح میدم کناردستش بشینم و فقط در مواقع لزوم خودم میشینم پشت فرمون ازبس که از خیابونای شلوغ متنفرم

سلامممممم مریمی خانوم...
خنده...
اره دیگه نبودی خب چیکار کنیم دیگه...تقصیر خودته...:دی
ولی من نه...رانندگی اعصابمو اروم میکنه..به شرط اینکه خیابونا خلوت باشه...
منم متنفرم...فقط راندگی اخر شبا خوبه...

نیلوفر شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:11 ق.ظ

منم عروس مهتابو دوست دارم
من جای تو بودم با سر میرفتم تو شیکم پرایده

اره خیلی قشنگه..مخصوصا اگه باهاش خاطره هم داشته باشی...

منم همینکارو کردم...خنده....

پرشیلا شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.pershila.pershianblog.com

سلام
من از بلاگسکای به پرشین بلاگ نقل مکان کردم
می تونی یه این آدرسی که دادم بیای
بازم بهم سر بزن و نظرتو بگو
خیلی خیلی ممنونم تابعد

سلام...
اهان...
ولی اخه این ادرسی که دادی که باز نمیشه که اخه..نه این ادرس نه اون بالایی..
اگه اینو میخونی خواهشا یه ادرس درست بذار تا من بتونم بیام..مرسی...
مرسی عزیز...

پرشیلا شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ق.ظ http://http:/www.pershilae.pershianblog.com

سلام
اون آدرسی که قبلا دادم غلط بود درستش این یکیه

نه هردوتاش غلطه..واسه من که هیچ کدوم باز نمیشه که اخه...

گریهههههههه...

مرجان شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ب.ظ http://mahighermez.blogfa.com

سلام:ی
خوبی؟

خوشکله:ی
وبلاگتو می گما جو نگیرتت:ی
خب همین:ی
بیا نظر بده:ی
بابای:)

سلامممممممم مرجان خانوم...
خوبم مرسی...
خندهههههههههههه...نه به خودمم گفته بودی جو گیر نمیشدم...
ااااا همین؟؟؟
چشم..اومدم خانوم خانومای فراری...

فعلا...

دختر باران شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ب.ظ http://www.dostevagheyi2006.blogfa.com

سلام علی جان...خوبی؟
خوشحالم که حالت بهتره
خوب کاری میکنی که میری تفریح و بیرون و حال و هوات عوض میشه اما تند رانندگی نکن خطر داره هیچوقت هم به این فکر نکن دست فرمونت خوبه همیشه احتیاط کن
در مورد درد چشمات من با نظر مادر محترمتون موافقم چون من هم به خاطر کامی چشمام ضعیف شده و دکتر بهم عینک داده اما من که استفاده نمیکنم
علی حالم خوب نیست این روزا بیشتر از روزای دیگه به دعا نیاز دارم یادت نره داداشی ابجی نیاز به دعا داره
مواظب خودت باش و همیشه علی شاد بمون
خدانگهدارت باشه

سلامممممممم باران خانوم عزیز...مرسی اره خوبم...
مرسی عزیز...تو خوبی؟
مرسی عزیز..اره ادم حال و هواش عوض میشه..من کلا با رانندگی کردن اعصابم اروم میشه..البته تو شب که خیابونا خلوته...باشه چشمممم عزیز احتیاطم میکنم...قول میدم...
واییییییی عینک..من کور بشمم عینک نمیزنم..دوست ندارم...
حال و هوای حرف زدنت کاملا معلومه..میفهمم و نارذاحت و نگرانتم..جدی میگما..خودتو اینقد اذیت نکن ابجی خانومیه گلم...دعا هم که چشمممم حتما..همیشه...
تو هم مواظب خودت باش خیلی عزیز...باشه چشم...
در پناه خدا..تو هم توکل کن به خدا..خودش همه چی رو درست میکنه..اینقده هم خودتو اذیت نکن...
فعلا...

صمیم یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:53 ق.ظ http://alisa5050.persianblog.com

بابا پراید داغون کن !حال گیر!رو کم کن!!مهربون!!(وسط دعوا و نرخ؟!) ماشین باز!!!!!!!
سلام!خوبی ژیگولو جون خوش تیپ خکشل ناز صمیمی هوای دوست دار!!!میبینم که نجیب شدی؟!!!!!
دو خط اول را کلا تکذیب میکنم!!
راستی میدونی شباهت شهرام جزایری با پیف!! چیه؟ فک کن دفعه دیگه جوابش رو ازت میخوام!!!!!شاد باشی شیطون!

خندهههههه...
سلاممممممممممم صمیم خانوم گل...من میام وبلاگت میخندم اینجا هم که میای البته همون سالی یه بار کلی میخندونیم..مرسی عزیز...ماشین بازو خدایی خوب اومدی..البته همش خوب اومدیا..(چشمک)...
خجالت...نظر لطفته...
خسته نباشی... ولی دیگه ابیه که ریخته..خنده...
نه نمیدونم..هرچی هم فکر کردم به جایی نرسیدم..خودت باید جواب بدی...
بازم بیا اینطرفا خانوم خانوما..اینقده سایتون سنگین نباشه..مرسی...

نیاز یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:34 ب.ظ

سلام قربان احوال شما؟؟؟؟/...خوبی؟؟؟

سلاممممممممم نیاز خانوم عزیز مهربون...
خوبم مرسی..تو خوبی؟؟؟

ریحانه یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:31 ب.ظ http://reyhan274.blogfa.com

هنوز تادیب نشدی ؟؟‌
من که میگم مشکل از خودته هی بگو نه !!:D

نه تادیب نشدم استاد ادبیات دنیا...:دی

نه من مشکلم کجا بود..:دی

ریحــــانه یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:33 ب.ظ http://reyhan274.blogfa.com

راستی .. سلام اولتم خیلی بهم حال داد !!
این جوری باعث میشه قدرت ابتکار عملت هم بالا بره !

ایولللللللل خوشحالم پس...

اره دیگه...مرسی ممنون از تذکراتت...:دی

زیتون دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:46 ب.ظ http://zeytoonparvardeh.blogsky.com

سلاااااااام چهطوری /؟
من طاقت نیاوردم آپ کردم . :دی
منتظرم .این خیابئن رفتنا هم واقعا خیلی حال میده .ادامه بده خوش میگذره...













سلاممممممممممممم ایدا خانوم گل...

چه عجب؟؟؟
اره..خوب کاری کردی..خیلی خوشحال شدم دیدمت...اصلا باورم نمیشد..ولی میبینم نه واقعا خودتی...
اره خدایی حال میده..باشه ادامه میهیممممم..:دی
اومدم پیشت..بازم میام...

اذین سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ب.ظ http://pandol.blogfa.com

لبخند اقاقیست شاید
یا که زمزمه ی مبهم ماه
شاید راز نهان در لطافت بنفشه باشد
شاید شعور درک بهار یا بودن حیات در رگ خشک زمستان
چگونه باشد
کجا برود
از کجا ، در کجا، به کجا
ذهن من
این توسن پر همت لجوج
این تند باد ویرانگر عجول
من به نگارستان وجود رفتم
سیبی روی درخت باغ اشراق عشوه میکرد
چیدم
رمز بودن ، دانستن نبود
رمز بودن ، آموختن بود
که چگونه باید بودن را خواند
بودن داشتن کتاب نیست
بودن آموختن چگونه خواندن است
عشق داشتن رمز شکیباییست
و خدا ،
سرابی دعوت کننده
رفتن و نرسیدن ، و رسیدن و شگفتی
که تعریف ، تعریف نیست
واژه واژه نیست
آنجا که قانون باشد ، قانون قانون شکنی آسان است
آسمان ، اگر لطفی برای روز تولد اشکم داری
بیاموز ، چگونه بیاندیشم
من از تو معجزه نمیخواهم
که همین گفتن تنهایی من ، معجزه است
...................................
سلام...
دیر اومدم اینجا...

سلاممممممممممم آ ذین خانوم جان...
نه عزیز اشکالی نداره..هروقت دوست داشتی بیا..خوشحالم میکنی..

شعرتم چند دفعه خوندم..دوست داشتم..مرسی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد