دیوونه...

 

علی هیچ مرگش نیست...

 

علی میخواد فقط یه جای امن و راحت واسه مردن پیدا کنه...

 

همین...

 

خواسته زیادیه؟؟؟

 

نه اصلا...خیلی کوچیکه خیلی...

 

علی مشکوک نمیزنه...

 

علی خسته شده...از دنیا و از زندگی بیزار شده...خیلی وقته ها...

 

علی چیزیش نیست...من میدونم که دارم میگم...

 

علی جون..خلم گلم پسرم...یه چیزی بت بگم...بس بیشعوری..ادم مزخرفی هستی...

 

بین خودمون باشه ها...من به کسی نمیگم ابروت نره...خودتم که نمیگی دیگه...

 

علی خوب میشه...دیوونه ها مگه خوب نمیشن...میشن دیگه...حتما میشن...

 

اخه تو جوکاشونم هست دیگه...یه چند تا سوال میکنن اگه درست جواب دادن مرخصن...

 

حالا علی هم همینه...یه جوری خودشو مرخص میکنه...

 

پ ن : دست خودم نیست...

نظرات 32 + ارسال نظر
عباس جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ

هر وقت از همه جا نا امید شدی مطمئن باش که تریک ترین لحظه شب درست دمی قبل از طلوع خورشیده

سلام عباس جان...

اره دقیقا...ادم باید تو اوج دلتنگی و گرفتاری امید داشته باشه..جمله زیبایی بود..ممنونم...

فاطمه جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:48 ق.ظ

دیونههههههههههههههههههه

خواهش میکنم فاطمه خانوم.مرسی ممنون..نظر لطفته...

:دی..

خندههههه...

لولو جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ق.ظ http://looloo-memco.blogfa.com

سلام
لولو خوشحال می شه اگه یه سر بهش بزنیدم

سلام دوست عزیز...

باشه..بهتر شدم میام حتما...

پت جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ق.ظ

من اومدم!!!!!!!!!!

ایوللللللل...

خیلی خوش اومدی...

پت جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ق.ظ

بخونم بر میگردم که اظهار نظر کنم!

حتما...

منتظرتم بانو...

پت جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ق.ظ

راستی خوب شد خودت آشتی بودی چون اینجا نه گل داره نه هیچی که برات بیارم آشتی کنیم!

اره دیگه..نه من قهر نبودم که..اینجا هم همچنان بی گل و شکلکه..من چند دفعه دعوا کرم با بلاگ اسکای تا حالا..ولی فایده ای نداشته..

پت جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:11 ق.ظ

اومدم اظهار نظر کنم!
وا!!!!
خل شدی؟
فکر کنم قرصاتو پشت و رو خوردی؟ :دی
حالاجدی اظهار نظر کنم......
خب..... بیشتر مردم گاهی این طوری میشن..... نمونه اش خود من!....... شما خودشو خسته و ناراحت نکنه..... زودی خوب میشی..... بهش فکر نکنی از رو میره!
امیدوارم زودی خوب بشی یه آپ نون و آب دار بذاری بلکه دل مام باز شه!

ایوللللل..دستت درد نکنه...
وا..!!!
اره..:دی
دقیقا همینه...یحتمل...:دی
اره دیگه..پس نمیخوای بکنی؟؟
اره میدونم...ولی خب من زیاد بهش رو نیدم..ولی دیگه بعضی وقتا مث این چند روزه بد فرم فشار میاره...ولی الان بهترم..ممنون به یادم بودی...مرسی عزیز...

پت جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ق.ظ

راستی خوب شد فردا شد تو وسعت وسیع گردید.... :) ما که اندر خم جاده اوشان مانده ایم!

خندههههه...تو هم وسعتو وسیعش کن..منتظرم..تو خم جاده هم نمون خوب نیست..تصادف پیش میاد خدای نکرده یو وقت...:دی

[ بدون نام ] جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:37 ب.ظ

علی چرا نمیایی

دو ساعت منتظرتم آنلاین بشی با هم حرف بزنیم نمیایی

لااقل برام اف بزار آفرین داداشی خوب!

علی دیوونه نیست فقط یه ذره حس خستگی داره من میدونم میشناسمش

زود بیا

نبودم که بیام عزیز..وگرنه ان میشدم...

معذرت..اصلا حواسم سر جاش نبود تو این چند روزه..خبلی حالم بد بود..معذرت منتظرت گذاشتم...

چشمممم حتما...

دیوونه که هست..:دی...اره خسته ام...

باشه..چشمممممم...

سایه جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ب.ظ http://www.ghamnameyesayeh.persianblog.com/

خدایا همه علی ها را شفای عاجل عنایت بفرما

خندهههه...

آ میــــــــــــــــــــــــــــــن...واقعا...:دی

مونیکا جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:33 ب.ظ

ببین دیوانه هایی که می خندن خوب نمی شن.تو می خندی یا نه حالا؟
من صبر می کنم خوب شی بیای.خودمم یه روزی همسنت بودم می فهمم این آشفتگیها رو ولی بهت برنخوره ها یه چیز بگم بهت اگر این حال بد از اثرات جانبیه عاشقی و این مزخرفاته که خیلی خلی
بای

ااا..تو از کجا میدونی؟؟؟...پاک نا امیدم کردی که..:دی..اره من میخندم..ولی نه بیشتر از گ....هام...

ممنون...اگه تو صبر میکنی من هرجور شده میام...(چشمک)...
نه بر نمیخوره بهم...
نیدونم..نه بابا عاشقی کجا بود...:دی
فعلا...

اقلیما جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:59 ب.ظ

سلام
بابا ایول
تا حالا از این آپا نکرده بودی که کردی.الان جنست جور شده.
بابا ول کن این حرفا رو از اون آپ خوشگلا بکن.یالااااا.
فعلا بای تا های

سلامممممم...
میسی...
اره دیگه..چرا یه دفعه دیگه هم فک کنم کرده بودم..ولی خب اینجوری نبود..یخورده مهربونتر بود..:دی
این حرفا ادمو ول نمیکنه..وگرنه که من که کاری بهش ندارم که...:دی(چشمک)...چشممممم...
فعلا عزیز...

دختر باران جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ب.ظ http://www.dostevagheyi2006.blogfa.com

سلام علی داداشی خوبی؟
علی این حرفات یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(عصبانی هستم شدید از دستت)علی من فکر نمیکردم تا این حد حالت بد باشه!!!!!!!!علی تو این همه منو نصیحت میکنی اون وقت خودت......عاشق شدی؟؟؟؟؟؟که حرف از خل شدن میزنی؟....گرفتاری برات پیش اومده؟مشکلی داری.....علی حرف بزن تو خودت نریز....علی تو وبتو درست کردی که حرف دلتو بزنی نه اینکه تو خودت بریزی......علی خواهش میکنم بنویس و حرف دلتو بزن
علی من اشکم در اومد
منتظرم حرفتو بزنی زود زود
مواظب خودت باش

سلامممممممم باران خانومی گل...
نمیدونم..یعنی همین دیگه...ااانه خب عصبانی نباش...خب بد بود حالم تا حد..پیش میاد بعضی وقتا نمیشه کاریش کرد...مگه خلا عاشق میشن؟ یا عاشقا خل؟ :دی..نه عزیز..چیزیم نیست..الان خیلی بهترم..مطمئن باش..معذرتم میخوام ازت که ناراحت و نگرانت کردم..من چیزیم نیست...نمیدونم شاید عادت کردم بریزم تو خودم..به هر حال چشمممم..حرفامو اینجا میزنم.حتما...

خدا نکنه اون چشمات خیس بشه..من حالم خوبه باران عزیز...نکن خودتو اذیت...
بشه میام میگم...
چشمممم هستم.تو هم مواظب خودت باش...

گیلاسی شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:44 ق.ظ

علی اقا !!! دلم خوش بود تو یکمی بزرگتر از سنت بر خورد میکنی!!
میام میزنمتا !!
تو دیونه بشی دیونه ها چی بشن ؟ !
پاشو خودتو جم کن بچه !! من که میدونم چته .... یه حرف بزن که من ندونم اگه راس میگی!!

من کی بهت گفتم محدثه خانوم..اینجور رسمی..راحت باش باهام که منم راحت باشم و خجالت نکشم...
هنوزم میتونه دلت خوش باشه..چون این حرفام بعضی وقتاست..الان حالم خوبه..همیشگی نیست که...
اخ جاننننن...:دی
دیوونه ها؟؟ نیدونم...خر..:دی
چشممممممم...ولی تو هم از خیلیاش خبر نداری..:دی
خندهههه...

ستاره شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:06 ق.ظ http://setarehu.blogfa.com

اصلا دوست ندارم اینجوری بنویسیا.درسته خودم همیشه غمگین نوشتم ولی تو نباید فهمیدی؟؟؟؟
یک هفته وقت میدم یه ژست جدید بزاری(شکلک غول بیابونی)
از شوخی گذشته ژیگولوی عزیزم غم برای همه هست آرزومه مد غمگینی تو کوتاه باشه و زود زود باز از تصادفات شاهکار قبلیت بنویسیییی

سلام ستاره عزیز...
دست خودم نبود..وگرنه منم دوست ندارم اینجور بنویسم...تو هم نباید دیگه غمگین بنویسی...باشه؟ منم فهمیدم..چشممممم...
اوخ اوخ..ترسیدم من الان..:دی..خندهههه..چشمممم..دیدی از یه هفته هم زودتر شد...
کوتاهه...حداقل اینجا و تو نوشته هام...حالم خیلی بهتره..امشب اگه مشکل فنی پیش نیاد حتما یه پست گنده از همونا میزارم...
ممنون به یادم بودی عزیز...

مرجان شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:45 ق.ظ http://shaghayeghe-vahshi.blogsky.com

سلام علی جونم !
من یه سوال ازت می پرسم اگه درست جواب دادی معلومه خوب شدی وگرنه معلوم میشه هنوز خلی (نیشخند)

اول مرغ به وجود اومده یا اول تخم مرغ ؟ (چشمک)

سلاممممممممم مرجان خانومی...

خندهههههههه...بفرما...

اول ژ یگولو به وجود اومده...:دی(چشمک)..خندهههه...

نیلوفر شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ب.ظ

نه بابا ، بد تر از من تو قاط زدی
عیب نداره خدا همه مریضای اسلام از جمله من و تو رو نجات بده

مگه تو هم قاط زده بودی؟؟؟
اره منم قاطی کرده بودم..ولی الان بهترم...
آ میـــــــــــــن...

نگار شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:39 ب.ظ http://khalse.tk

ناراحتم نکن..
چرا من می دونم علی چشه...
غصه دارم نکن

ناراحت نشو نگار...
...
خدا نکنه اون دلت غصه دار بشه...غصه زیاد داری بوخوری... غصه منو دیگه نمیخواد..هیچیم نیست عزیز..یخورده قاطی بودم الان دیگه بهترم...
...

نیاز شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:03 ب.ظ

دلم میخواد بهت فحش بدم...اما گریه ام گرفته.....ماماننننننننن

فحشم بده نیاز جون...

تو راحت باش..هر کار دوست داری بکن..اصن بیا منو بزن خفه کن..فقط گریه نه...گریه نکن که دلم میگیره ها...افرین نیاز خانوم گل...

دختر آریایی شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ب.ظ http://ariangirl.blogsky.com

سلام...
الهی من برا علی بمیرم...
تو چته پسر....
خب بهت حق میدم...
کار خوبی کردی حرف زدی....
هر چی دوست داری بگو....
میدونی منم بعضی وقتا به شدت با خودم درگیر میشم....
دلم میخواد عالم و آدم و همچنین خودمو بکشم...نیمدونم چرا....
خودتو خیلی درگیر نکن علی جان...
بازم میام...

فعلا...

سلام نگین جون...
خدا نکنه عزیز..خدا نکنه..اینا چه حرفیه...
نیدونم..قاطی کرده بودم بد فرم..ولی الان شکر خدا بهترم...
من فقط میخواستم خودم نباشم..به عالم و ادم کاری نداشتم..از وجود خودم خسته شده بودم..ولی الان بهترم...
چشمممممممممممم نگین جان...
مرسی عزیز...

فعلا...

یاس شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:27 ب.ظ http://myrules.blogfa.com

نگاه کن من به عنوان یه نفر که ۲ سالی تو یزد گرانقدر زندگی کرده میدونم که هوای گرم بهت فشار اومده.
پسررررررررررر چه معنی داره اصن،زودی خوب میشی،چیزیت نیست،کمترم حرص بخور.زندگی یکذره سخته نه زیاد.
مواظب خودت باش
باشه؟؟؟؟؟

ایولللللللللل همشهری خودم...اره گرما بد جور فشار اورده..:دی..خندهههههه...
نمیدونم چه معنیی داره..شایدم اصلا معنی نداشته باشه...:دی
اره بهترم...کاش میشد کمتر حرص خورد..کاش...
خیلی حرف جالبی بود واسم..
زندگی یه ذره سخته نه زیاد..
خیلی قشنگ بود..ممنون واقعا...
چشمممممممم هستم...تو هم باش...

یلدا یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:02 ق.ظ http://kouchemashoughe.blogfa.com

___1722545325981_______________
_2125445335332588______________
741353322222221388_____________
4523322222222211246_____________
03233222222222221111222223499____
6412222222222222233555555532508___
29122222222222222222333332332188__
_83122222222222222222222222217288_
_6911222222222222222222222221__485
__831122222222222222222222227__388
__58212222222222222222222211___088
___80172222222222222222227____888_
____867222222222222221______0888__
____18512222222211_______488886___
_____887777__________68888887___
______88________508888888______
_______85488888888885_________
______________________________
سلام
خیلی زیبا بود
منتظر حظور گرمت هستم
موفق باشی

کجاش زیبا بود اخه این پستم مخصوصا...؟؟؟

باشه اگه وقت کردم بهت سر میزنم...

فاطمه یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:31 ق.ظ

ببین علی آقای ژیگولو خان

یا بیا

یا بازم بیا

ولی اومدی مطمئن باش زنده نمونی اینجا که من دیدم همه میخوان یا خفت کنن...یا بکشنت یا بزنت....خود دانی



اصلن تو کجاییییییییییییییییییییییییییی؟!!

جانم؟؟؟

یا میام

یا بازم میام..:دی..

اومدم دیگه...حالمم بهتره...

اره خدایی..فعلا که یواشکی اومدم...:دی


منم همینجاها..زیر سایه پروردگار به قول بابام...

اقلیما یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:03 ق.ظ

سلام
ببین الان همه دارن از فمضولی میمیرن.همشون ازت یه سوال کردن تا کسی از فوضولی نمرده بیا بگو چته؟
تو یه نفر بهت یه امیدی بود که دیگه اونم نیست
فعلا بای

سلام...
:دی..خندههههه...
میام میگم..امشب..حتما حتما...
هست..الان قلمبه امیده بهم...:دی
فعلا...

نیاز یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:32 ق.ظ

کجاییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینجاااااااااااااااااااامممممممممم...

چیزی نشده نیاز جان...

مطمئن باش...

پت یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:54 ق.ظ

بهتری آیا؟

بهترم خدا رو شکر...ممنون مرسی...

آهو یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام علی جان
خوبی ؟
دلم واست تنگ شده بود
راستش من انگیزه ادامه ندارم فعلن
به معنای واقعی انگیزه ندارما...
نمیتونم و نمیخوام فعلن باشم. همینکه دورادور میبینم دوستان خوبن برام کافیه.شاید یه روزی دوباره بیام اما مطمئنم الان و تو این مقطع نیست. باید یه چیزایی تغییر کنه...
نگفتی بلاخره به اون دکتره زنگ زدی یانه؟
چی شد؟ رفتی؟ بهتری؟
به هرحال اگه کاری چیزی از دست من بربیاد خوشحال میشم خبرم کنی
مواظب خودت باش

سلاممممممممم مریم خانومی گلم...
خوبم.بهترم..
منم خیلی دلم واست تنگ شده بود عزیز..و همچنین نگرانت بودم..خیلی هم واست اف گذاشته بودم..ممنونم اومدی..یخورده خیالم راحت شد...
خیلی ناراحت کننده هست دوریت عزیز..خیلی..به خداها..جدی میگم..کاش زودتر اون انگیزه رو پیدا کنی و برگردی پیشمون..که خیلی جات خالیه..خیلی عزیز..باور کن...
ایشالا که اون چیزای که باید تغییر کنه هرچه زودتر تو مسیر خودش تغییر کنه و ما روی ماهتو ببینیم دوباره...

نه عزی...چند بار زنگ زدم ولی کسی گوشی رو ور نمیداره..نمیدونم کیا باید زنگ بزنم که...نه بابا اگه بخوام برم که حتما بهت خبر میدم...
چشم عزیز..منم که پر رو ..بهت زحمت میدم حتما...

هستم من..تو خیلی مواظب خودت باش مریمی..خیلی دلم واست تنگ میشه...زود بیایی ایشالا...

مژده یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:40 ب.ظ

آه........

این آه...... هم واسم اشناست...

کاش هیچوقت هیشکی از این اه ها نکشه..میدونم دست خود ادم نیست...خودش میاد...

نیلوفر یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:45 ب.ظ

علییییییییییییییییییییییییییییییییی
همیشه جزو اولین نفرا تو کامنت گذاشتن بودی
چت شده آخه دیونهههههههههههههههههههههههه؟

چیههههههههههه؟؟؟
...
دیونهههههههههههههههه خب دیگه چش شدن نداره که..دیوونه...دعام کن..حالم بهتره...امشب میام به همه سر میزنم..خیلی دلم واستون تنگ شده..واسه همه شماها که اینقد بهم لطف دارین..

میم عزیز..بازم جز اولین نفرا میشم..فقط دعام کن...

بنفشه یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام عزیزم
چی شده؟ چرا اینطوری شده؟
چرا قاطی کردی؟
حق با تو بود
اما من نمیخواستم مزاحمت بشم
من اومدم یزد و واقعا دلم میخواست ببینمت اما چهارشنبه ساعت ۲ رسیدم یزد و بعدم رفتم هتل و خوابیدم صبش هم از ساعت ۱۵/۸ تا ساعت ۳۰/۱ تو بانک و ... درگیر بودم و بعد هم ساعت ۵ برگشتم اصفهان اتفاقا بی نهایت احساس غربت کردم اما گفتم شاید کار داشته باشی و من مزاحمت بشم شاید حرفت درحد یه تعارف باشه و یا اینکه .......

به خدا خیلی دلم میخواست بهت زنگ بزنم و بگم که من اینجام
بیا ببینمت اما خجالت کشیدم
ببخشید
دوباره بعد از ۲ هفته دیگه میام و یه روز دیگه اونجام
البته این توی خردادماه میشه قول میدم که حتما ببینمت
اما تو این مدت اگر اومدی تهران خبرم کن باشه؟

سلام بنفشه خانوم گل...
نیدونم...میشه اینطوری دیگه بعضی وقتا...بیخیال...
...
مزاحم؟؟؟دستت درد نکنه...این حرفا چیه؟مزاحم کدومه؟
نه عزیز اشتباه کردی..من اصلا اهل تعارف این حرفا نیستم و نبودم...کاش با خودت این فکرا رو نکرده بودی...حداقل میتونستم بهت کمک کنم تو مارات تا تو هم احساس غربت نکنی و خسته نشی...واقعا دلم گرفت...کاش یه زنگ بهم زده بودی..تو عیدی خیلی چشم انتظارت بودم که میایی..ولی نشد که بیای حالا هم که اومدی با خودت این فکرا رو کردی و نیومدی...
خجالت؟؟ اخه واسه چی...ای بابا...حالا که گذشت ولی من خیلی دوست داشتم ببینمت..کاش یه زنگ بهم زده بودی...
ایندفه ایشالا دیگه از این فکرای یه طرفه ای با خودت نکن و وقتی اومدی حتما حتما بهم بگو و اگرم شمارمو یادت رفته وقتی داری میایی یه روز زودترش یه افی ایمیلی چیزی بزار تا خبر داشته باشم...تو جرات داری ایندفعه بیا اینجا هیچی نگو...:دی...
تهرانم به احتمال زیاد باید بیام..یه کاری دارم که باید بیام..حالا اگه خواستم بیام حتما بهت خبر میدم...
خوش باشی عزیز..فعلا...

یاس یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:07 ب.ظ http://myrules.blogfa.com

جهت اطلاع باید عرض شود!بسیار ذوق مرگ شدیم وقتی دیدیم جواب دادید

مرسییییییییییییییییی...شما لطف داری خانوم...ممنون...

عاطی یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:30 ب.ظ http://dokhtare-tehrooni.persianblog.com

سلام
چرا انقدر نا امید؟
بابا بیخیال
پاشو پهلوون!!!

سلام عاطفه جان...
نیدونم..میشه بعضی وقتا ادم اینجوری دیگه...
همون باید زد به بیخیالی...
پا میشم..یعنی دارم سعی میکنم..ممنون...این پهلوون اخریش ایول داشتا..خوشم اومد..خندههههه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد