همه چی...

سلام همه دوستای گلم......خوبین؟؟

 

من کی اپ کردم ایا؟؟

یه هفته اس اره؟؟

خب قاطی میکنم دیگه...

 

۱- اون سرما خوردگیه بود معرف حضورتون..اره همونو میگم...رفتم دکتر و دوتا امپول زد به چه وحشتناکی هم نامرد زد ولی دستش درد نکنه تو اون روز تعطیلی خانوم دکتر به دادمون رسید..خلاصه که الان احساس بهتر بودن میکنیم..به جز یه زره دیگه تب و لرز اونم بعضی وقتا...اینم خوب میشه خودش...

 

۲- مامان و بابا و ابجی جونم...عمو بزرگه و زنعمو...عمه و شوهر عمه بابام...پسر عمه بابامو خانومش...جمعاً شدن چند نفر؟؟ ۸ نفر و نصفی...سه شنبه صبح رفتن کربلا...تا روز اول سال نو هم برمیگردن ایشالا...خلاصه که تنهاییم یه ۸...۹ روزی...این تنهاییه همه چیزش خوبه به جز اذیت کردنای اقای داداش که دارن مارو بیچاره میکنن با این کاراشونو و یکی دیگه هم این غذا خوردن لعنتی...اخه چه کاریه که ادم باید غذا بخوره هی.....چرا اخه ادم هی گرسنش میشه و مجبوره غذا بخوره؟؟ هان؟؟ هان؟؟؟...

 

۳- بعد از نزدیک به یه سال دست به کار شدم و یه نقشه ساختمون کشیدم..اون چیزی که دلم میخواست تقریبا در اومد و همین منو راضی میکنه و تموم اون خستگیای فکریشو از تنم بیرون میکنه... حالا شاید بگین کاری نداره که ولی واقعا از بس باید فکر کنی و خونه ای که هنوز هیچیش وجود نداره رو تو ذهنت کامل تجسمش کنی واقعا ذهنتو خسته میکنه...ولی حال میده...دوست دارم خیلی..خمین خستگیشو هم خیلی دوست دارم... ولی اونی که نقشه رو واسش میکشیدم و طراحی میکردم اومد دوتا برگه از شهرداری بهم دادو واقعا ضد حال زد و حالا مجبورم کلی اندازه های نقشه رو عوض کنم که هیچکدوم مطابق میل من نیست و به نقشه لطمه میزنه ولی خب چاره ای هم نیست انگار...خلاصه که این چند روزه که کارای بابا هم افتاده به من این کارم در اومده و حسابی خستم میکنه...

 

۴- اوستا و کارگرای بابامو باید ساعت ۶.۵ تا ۷ برم دنبالشون ببرمشون سر کار...دیروز که روز اولی بود که باید میرفتم دنبالشون نرفتم.. اونم چه نرفتنی... روز قبلش هی یادم بود که باید صبح زود پاشم و برم دنبال اینا و از این حرفا..شبشم یادم بود و ساعت ۲.۵ که حودا خوابیدم مبایلو گذاشتم زنگ بزنه ساعت ۶.۵ و بیدارم کنه...همینطورم شد و بنده ساعت ۶.۵ بیدار شدیم تا ۷ هم بیدار بودم ولی هرچی فکر کردم با خودم که خدایا من صبح زود پاشدم اخه واسه چی ؟؟ چیکار داشتم که بیدار شدم اینموقع ایا؟؟؟ خلاصه که اخرش یادم نیومد که باید میرفتم دنبال اینا و گرفتم خوابیدم... یهو ساعت ۸ صبح دیدم تلفن خونه داره خودشو میکشه پریدم رفتم گوشیو بردارم همینکه اومدم از جام بلند بشم یادم اومد ای داد بیداد...بیچاره شدم..رفتم گوشیو برداشتم دیدم اوستاست...خلاصه همین که گوشیو برداشتم دیدم داره میگه پس کو این چرا نیومد...یه نیگا به حیاط انداختم دیدم ماشین نیست فهمیدم جناب داداش رفتن دنبالشون ولی بعد از یه ساعت هنوز نرسیده..بعد دیگه جناب اوستا گفتن دیدم نیومدی زنگ زدم داداشت گفته میاد دنبالمون ولی هنوز نیومده..گفتم الان میاد..خلاصه که اینم از شیرین کاریه ما واسه اولین روز بردن اینا به سر کار..بابام بفهمه خفم میکنه..اخه اینقده سفارش کرده و رفته که نگو... ولی اموز دیگه یادم نرفت... زودترم تازه رفتم دنبالشون... اینم از شیرین کاریه ما...

 

۵- خستمه... نمیدونم از چی...ولی خیلی خسته ام...

 

۶- چند روزیه این اهنگه دلقک مهستی رو پشت سر هم گوش میدم..خیلی خیلی حال مینماییم...خیلی باحاله..خیلی...

 

۷- میدونم خیلی کم بهتون سر میزنم..ولی باور کنین همیشه به یاد همه شماها هستم..به یاد تک تک شما دوستای خوبم...باور کنین بی معرفت نیستم.ولی خیلی سرم شلوغه کاراو زیاد شده..شما ببخشید...

 

۸- فعلا همینا...خوش باشین و موفق...فعلا..یا حق...

نظرات 21 + ارسال نظر
مدی جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.mahbed.blogsky.com

از طرز نوشتنت معلومه از اون بچه باحالایی

مرسیییییییی..باحالی از خودته..:دی

گیلاس جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ق.ظ http://monzo.blogsky.com

خدایاااااااااااا
خواهش میکنم این دفعه دیگه اول باشم!!!

تو همیشه اولیییی خانوم خانوماااااااا..
بوسسسسسس...

گیلاس جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:22 ق.ظ

در پاسخ به سوالت:
شما سال گذشته آپ کردین!!!
خجالت بکش!!!
وبلاگت متروکه شده از بس آپ نمی کنی!!!

اااااا...چه جالب واقعا..پاسختم کاملا اشتباه بید نمرتم میشه صرف کله گنده...
نمیکشممممم...:دی
اوه اوه...
باشه از این به بعد ۶ ماه یه بار میاپیم..که متروکه نشه...

گیلاس جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ق.ظ

آهنگ دلقک مهستی کدومه؟؟؟!!!
نیمیدونم!!! حس آهنگ گوشیدن ندارم ولی بدم نیمیاد یه چیزی که نگوشیدم رو الان بگوشم!!
حالشو ببر پسر بد!!!
بد
بد
بددددددد

حالا بهت میگم کدومه...لینکشو بعدا بهت میدم عزیزم...
میدونم تو هیچوقت حس اهنگ گوشیدنو نداری.:دی...
باشههه..:دی
:دی :دی
:دییییییی

حدیث جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ق.ظ http://vaksan.blogsky.com/

سلاااااااااااااااام
وای وبلاگت چه ژیگوله چه باهوشم من خوب اسمشم همیناس دیگه .
خلاصه که خیلی باحاله و من خوشم اومده همین الانم می پرم و لینکت می کنم چه بخوایی چه نخوای به من ربطی نداره وبت قشنگه و همه باید ببینند پیش ما هم بیای خوشال می شیم (کلبه ی درویشی داریم یه عشق اتیشی داریم)خوب دیگه
دمتو قیژژژژژژژژژژژژژژژژ
بااااااااااااااااای

سلامممممم...
ممنونم مرسییی..لطف داری شما.اره دیگه اسمشم ژ یگولوئه...
ممنونم مرسییییی..منم حتما لینکتون میکنم..
چشممم حتما میام.میدونم الان دیر شده خیلی ولی خب میام بهت سر میزنم حتما عزیز..ممنونم..دم خودتم از همینایی که گفتی..:دی :دی

گیلاس جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:39 ق.ظ

راستی همچنان متشکرم که این رنگی می نویسی و پدر بی پدر چشم ا رو در نمیاری!!!
بوووووووووووووووس

خندههههههههه..من بچه گوش به حرف کنم دیگه..
بوووووووووووووووووسسسسسسسس...

پت جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:07 ق.ظ

به سلامتی برگردن....
آبروریزی نکن حالا یه هفته رو دیگه!

ممنونم مرسی..سلامت باشی عزیز...
نمیشه دیگه باید ابروریزی کنم من..روزم شب نمیشه اصلن..:دی

دوست پاییزی جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:12 ق.ظ http://mehr-64.blogsky.com

سلام
خوشحالم که حالتون بهتره..جای خانواده هم خالی نباشه..انشالله به سلامتی بروند و برگردند..از قول ما هم التماس دعا بگید بهشون..
برا این نقشه که گفتی نمیشه فقط مقیاس هاتون رو عوض کنید؟؟ حالا که میگید خیلی خوب شده حیف عوضش کنید..البته من چیزی از این کارا بلد نیستماااا
میگماا پدرتون میدونستن کار رو دست کی بسپرنداااا این چه جور خواب موندنیه؟؟؟
امیدوارم که هر چه زودتر خستگیهاتون برطرف بشه و سالی پر از انرژی رو شروع کنید..

سلام...
ممنونم مرسی...حتما چشم عزیز... مقیاسش که مشکلی نداره..یعنی ربطی نداره.اندازه ها رو یکم باید عوض میکرددم که کردم... یعنی شی؟؟ مشکوک میزنیا..نکنه و هم این کاره ای؟؟؟ اره؟؟؟

خندههه..خواب نموندم که...مخم کشش نداشت بیشتر ..قاطی کرده بود..:دی
هنوز که نشده..ولی میشه تا چند روز دیگه ایشالا...:دی شما هم سال خوبی داشته باشی ایشالا...

نگین جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:11 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام ژیگولو جونه خودم
خوبی ؟
بهتری عجیجم ؟
حالا جدا خوده خانم دکترو دیدی خوب شدی یا آمپولو دیدی ؟
راستشو بگو :))
به سلامتی بگو واسه ما هم دعا کنن
تنهایی خوبه که من دوست دارم
اون موقع میشه همه چی رو به هم بریزی
آفرین ... نمیدونستم نقشه میکشی
به به
چه پسری
تو خودشو ناراحت نکن
بگیر بخوایب اوستا کیلویی چنده :))))
چرا خسته ای ؟
خستگی واسه همه است ... جوش نزن
اکشالی نداره ما به بزرگواری خودمون تورو میبخشیم
هوارتا بوسسسس

سلاممم نگین خانومی عزیز...
مرسی ممنونم...
ممنونم..نه زیاد.. دوباره سرما خوردم...:دی
خندهههه... حالاااا..نه دیگه امپولو که خورد با ب ا س ن مبارک بهتر شدم...
چشمم حتما عزیز...
ارههه خیلی خوبه...
ولی ایندفعه ای بر عکس بود واسه من همه چیزای بهم ریخته رو باید درست میکردم...خب ما اینیم دیگه..:دی
اوه..بابام میکشتم..اوستا کیلویی چنده؟..ساده ای...
نیدونم....
جوش که اصلا نمیزنم...ولی خب حوصلم سر میره دیگه.. افرین افرین..:دی
هوارتا بوسسسسس...

اقلیما جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ب.ظ

به دلیل اینکه کامنت رو تائید نمی کنی،من اولم!!!!
1. من که می دونم اگه اون خانومه دکتر نبود حالت خوب نمیشد!!!
2.خوش به حالشون. حتما داری مجردی حال می کنی!! غذا هم:خدا بیامرزه پدر آشپزخونه (غذای اماده)
3. ایشالله نقشه ی خونه ی خودتو بکشی!!!
4.عزیزم هزار بار گفتم کسی از تو توقعی نداره!!! بابت این کارا!!
5.خسته نباشی
6.باشه قبول
7.فعلا بای تا های

خندههه..ایولللللللل...
۱-ااا..چطور فمیدی توووو؟؟ :دی
۲-اره خداییی...یکی د.روزی حال کردیم ولی بعدش اینقد کار داشتم که حال و اینارو بیخی شدیم...
۳-میسی...

۴-میدونم..من خودم از خودم توقع دارم خب..میترسم بی معرفتی رده باشم...
۵- ممنونم مرسییی...

۶-ایولللل...

۷- فعلا عزیز...

مرجان جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام ژیژک

آقای دکتر قطع بود که رفتی پیش خانوم دکتر بهت آمپول بزنه شیطون بلا ؟

تو مهندسی مگه که نقشه ساختمون کشیدی ؟ مهندس ژیژکه باقلوا فروش واااااااااااای باقلوا بیار واسه منو گیگیلی ! البته باید یزدی هم برامون حرف بزنیا باشه ؟

بابای ژیژی خان

سلامممممممممممم مرجی جون...

اره دیگه دو روز تعطیلی پشت سر هم بود اقای دکتر قطع شده بود دیگه...خانوم دکتر که امپول نزد که اوشون فقط دستورشو دادن یه اقا ریشوئه امپولمو زد...

نیمچه مهندس...هروقت دیدمت چشمممممممم حتما...

فعلا عزیز..

سحری(توت کوشولو) شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ http://darkscare.blogsky.com

سلاااااااااااام علی جوووووووووووونم

علی علی علییییییی دلم برات کلی منگولیده بوددددددددددددددددددددد :دیییییی

خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟
ما ۵ شنبه دیگه با زور و کتک اعلام نمودیم نمیایم مدرسه و تحطیللللللللللللل
وایییییییییییییییییییییییییی !! الان من تعطیلم می بینی(سوووووووووت)

میبینم که تو هم وبت رو ازین جینگیلی مستون بازیا کردی :دی من از اسمایلیاش خوشم نمیومد واس همین ازینا ننداختم تو کامنت دونیم :دیییی البته به حالاته سیاهه وبمم زیاد نمیخورد :دیییییییی

نه بابا من حالم خوبه فقط خواستم سبکم رو عوض کنم استعدادام تو این زمینه شکوفا شههههههه :دییییییی

الان من خیلی ذوق مرگم معلومه نه ؟؟:دیییییی

خوبببببببب مممممممممممممم دیگه شی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمیدونم (غشششششششششش)

فیلا برم دیه !!

بووووووووووووووس

خودافیظی :دییییی

سلاممممممممممممم سحری خانوم گل...
اخییی..منم همینطور عزیز..خیلی به یادت بودم همیشه و هستم...

مرسی ممنونم..تو خوبی عزیز؟؟
چه عجب..اره میبینم..من هنوزم در تعجبم تو چطوری تونستی مدرسه رو تعطیل کنی خدایی..

اره وبلاگتم دیدم..اخه چرا اینجور..قبول دارم اینم یه سبکه..ولی خب...

اره میبینم اونم چجه شکوفایی شده..:دی

ارههههه معلومه..:دی

نیدونم..بگو..تعریف کن..

اوه نیمیدونی...:دی :دی..

بازم بیایا..منتظرتم..

بوس...

فیلا عزیز...:دی

نرجس شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ب.ظ http://narjess.persianblog.ir

خدا قوت.....

ممنونم..مرسییییی...

بهار یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ب.ظ

۱. به سلامتی...خوب شد خوب شدیا...
وگرنه تا سال دیگه می خواستی از سرماخوردگیت بنویسی...
۲.به سلامتی... ایشاللا که به سلامت هم برگردن و سوغاتیارو استاد کنی...
۳.به به... چه پسری... هنرمنده ماششاللا ها! نقشه هم میکشه... بهدشم که شهرداریه گل و بلبله دیگه... اما خب تو که واست کاری نداره... سه سوت درس میشه... البته رحم کنه خدا به اونی که می خواد اونجا زندگی کنه...
۴. حواس جمع هم از خواص نسل ماست... زیاد خودشو ناراحن نکن پسر...
۵. خسته نباشی...... حالا گریه نکن دیگه دلمون شیکست...
۶. من که نشنیدمش خب....
۷. خب به من که اصن سر نمی زنی...
البته شمرنده ها! اخه وبلاگ ما خیلی مونثونه است... گفتیم دعوت بشین ممکنه دوستان با سنگ و اجر ازتون استقبال کنن... اخه ما اونجا عادت به حضور بهم رسانیه اقایون نداریم...
اما خب بی معرفت که هستی...واسه اینکه صد سال باید صبر کنیم تا این نظرا تائید بشن...
۸. همین که همین... خودت خوش باشی... اصن مگه تو فوضولی ؟
بهر حال امیدوارم سال خوبی داشته باشی و کسی عین من دیگه پر حرفی نکنه...

۱- سلامت باشی..اره اونم چه خوبیییی!!!!:دیتو هم زبون متلکت خوبه ها...
۲-ممنون سلامت باشی...خداروشکر که خودشون صحیح و سالم برگشتن..بقیش دیگه مهم نیست...
۳-میگم زبون متلکت خوبه ها..ای شیطون.:دیخندههه..اره بابا چنان درستش میکنم از اولشم بهتر بشه..:دی
۴- اینو هستم..خوب اومدی..ایولللل...
۵-ممنون مرسی..باچه..:دی
۶- تو وبلاگ راویه قصه(بنفشه)لینکش هست.خیلی قشنگه به نظرم..
۷-جانم؟؟ نه اینکه خیلی هم ادرس دادی تاحالا... اهان که اینطور... اوه اوه چه دوستان خشانتی داری تو؟؟ حالا مثلا یعنی هیچ اقایی حتی اتفاقی هم به اونجا سر نمیزنه..اینم از اون حرفا بودا...
نه دیگه..خب خیلی کار داشتم این چند وقته اصلا وقت نداشتم بیام نت...
۸-اره فضولم...بیتربیتتت..:دی...ممنونم و خیلی خیلی مرسی..تو هم سال خوبی داشته باشی..سال نو تو هم مبارک..نه خوشسحالم میشم از حرف دوستان...مرسییی

دوست پاییزی یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:50 ب.ظ http://mehr-64.blogsky.com

سلام دوست خوبم
به یه تولد دعوت شدی
خوشحالم میکنی بیای
منتظرم

سلام عزیز..
اومدم خونم پستتو فقط وقت نداشتم به اون لینکه برم..ببخشید شرمنده...
مرسی که به یاد بودی..

نیلوفر سه‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:01 ق.ظ http://www.bagheniloofara.blogsky.com

سلام

احوال شما؟خوبی؟

سرما خوردگیت که خوب خوب شده؟؟

شما دیگه چرا ؟؟فراموشی؟؟یا همون گیجی خودمون؟؟از شما بعید حال مارو بگی یه چیزی.


راستی یه سری بزن گناه نمیشه.هرچند همش حرفای تکراری و غمگین .اما خوشحال میشم.

سلام نیلو خانوم گل...

مرسی ممنونم..تو خوبی؟؟

نه دوباره سرما خوردم...

منم از شما بدتر...شاید تو حرفام نشون نده ولی گیجی جز این نسل ماست..هممون کم و بیش مث همیم به نظر من..:دی

نه عزیزم اینا چه حرفیه..به خدا وقت نکردم این چند وقت وگرنه میومدم بهت سر میزدم..به یادتم و دعات میکنم...

شهرزاد سه‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:40 ب.ظ

سلام ژیگولی جونم:
خوبی عزیزم؟؟؟؟
کم پیدایی؟؟؟کجایی؟؟؟دلم برات تنگولیده!!!
عزیزم پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک میگم امیدوارم که سال خوبی داشته باشی توام با موفقیت و سلامتی...
آپمممم تونستی بیا گلم..
فدای تو..
فعلا...

سلاممممممممممم شهرزاد خانومی عزیز...
مرسی خوبم ممنون...
همینجاهاییم..وقتم خیلی کم شده این روزا..بببخش...منم همینطور...
مرسییی ممنونم....منم الان که سال نو شده رو بهت تبریک میگم از صمیم قلب..ایشالا که سال خوبی داشته باشی...
چشم حتما...
قربانت...

فعلا عزیز...

نوشی چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:47 ب.ظ

ژیگولو ی عزیز
سال نو مبارک
ایشالا که خانواده بر می گردن و در کنار هم نوروز و سال جدید رو جشن می گیرید

سلام نوشی عزیز...
سال نو تو هم مبارک خانوم خانوما...
اره برگشتن...مرسی ممنونم..ایشالا که تو غم و غصه ها و ناراحتیای اخیرت برطرف شده باشه و سال خوبی رو شروع کرده باشی عزیز و داشته باش تا اخر سال...

maryam جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:28 ب.ظ http://smaryamt.persianblog.ir

سلام. سال نو مبارک. از کربلا نوشتی که از خانواده رفتن کربلا. امیدوارم مشکلی براشون پیش نیومده باشه ( توی اخبار یه چیزایی شنیدم آخه).. شاد باشید و امیدوارم سال خوبی داشته باشین

سلام مریم خانومی...ممنونم مرسی سال نو تو هم مبارک عزیز...اره رفته بودن و روز تحویل سال برگشتن...اره همه ما هم نگران شده بودیم..ولی خداروشکر مشکلی پیش نیومده بود و همه صحیح و سالم برگشتن...

ممنونم مرسی عزیز..تو هم سال خیلی خیلی خوبی داشته باشی ایشالا...

منا یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:37 ب.ظ http://www.man-o-del.blogfa.com

سلام چطوری؟
امپول؟
وایی خدا نصیب نکنه
از ترس میمیرم اسمش میاد
زیارت اونایی که رفتن کربلا قبول
سال نو هم مبارک
خوش باشی

سلام منا جان...خوبم مرسی...
اره آمپولللل..:دی
اره خدایی..:دی
اخیییی نازیییی...
مرسی ممنون...
ممنونم..سال نو تو هم مبارک باشه عزیزم...ایشالا سال خوبی داشته باشی گلم...
تو هم...

نیکو دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:47 ق.ظ http://banoo-b.prsianblog.ir

بهار بهترین بهانه برای اغاز و اغاز بهترین بهانه برای زیستن اغاز بهار بر شما مبارک
سال خوبی رو برات ارزودارم
شاد باشی

مرسییییییی...برای شما هم مبارک باشه عزیز...
من بیشتررر..ایشالا سال خیلی خوبی واسه همه باشه و پر از شادی..
تو هم عزیز..مرسی اومدی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد