رد میشویممم...

سلاممممم عزیزانم...

 

خوبینن؟؟

 

وقت نداریم اصلا و ابدا..

 

فقط امدیم بگویم ما داریم میرویم یه دو روزی به پایتخت سر بزنیم..شنیده ایم اوضاع بهم ریخته اس بد فرم..داریم میرویم کارها را راست و ریس کنیم و و بیاییم.....

 

ازمان درخواست نموده اند و اسرار پشت اسرار که برویم ماهم دلرحممم قبول زحمت فرمودیم بسی...(قضیه اون اقای دوم هستشا...:دی..یک روز در خانه نشسته بیدیم تخمنه بشکستیم یهو تیلیفینیم زنگ زد گفتم کیسته و اینا..)...

 

خلاصه که بدی... خوبی هم که نداشتیم باشه همون بدی فقط..حلالمون کنین...

 

اها راستی..اون امتحانه بید..که میگفتم اسونتره...امتحان شهریه..عمرا اسونتر نبود...گریهههههههههههههههه..اصلنم فکر نکنین رد شدما...

سه شنبه ای رفتم امتحان..نوبت من شد نفر ۱۲ بودم...همه کاریمو خوب انجام دادما...دنده عقب..توصض همه دنده ها..دنده معکوسا...خلاصه هرچی که بود و نبود..فقط لعنتی این ترمز دستی اتوبوسه خراب بود به شدت..چند نفری هم قبل از من به خاطر همین ترمز دستیه رد شدن..من بدبخت بد شانسم اخرین مرحله تو میدون داشتم دور میزدم که یهو یه صدایی اومد شترققق...اقا یه دنده دیگه از ترمز دستیه ازاد نشده بود اون وسط یهو ازاد شد..اون نامردم همه زحماتمو بر با داد و فرتی به خاطر این ترمز دستیه داغون اوتوبوس قراضشون منو رد کرد...خیلی ناردی بود خدایی...اگه بلد نبودم رد شده بودم خیالمم نبود یاد میگرفتم این دفعه میرفتم ولی اینجوریشو اصلا تو کتم نمیره..خلاصه نامردی بود. ماهم رد شدیم و رفت واسه دو هفته دیگه...

اینم از ماجرای امتحان تو شهریه ما...

 

بیخیال...

 

خب الان برم که ساعت ۵ صبح میخوام راه بیفتم..الانم نزدیکه ۱ هستش..کاش بابام گذاشته بود شبی حرکت کنم.رانندگی توو شب یه حال دیگه ای میده..حیف شد..حالا برم ۳..۴ ساعتی بخوابم که صبح راه بیفتم...

 

دلم تنگتون میشه..خوش باشین..فعلا...

 

 

سیلامممم...ساعت ۲:۲۰بامداد سه شنبه...۲۷/۹

اومدم بگم جناب ژ یگولو خان از پایتخت برگشتن نمودند و دیشب ساعت ۱۱ رسیدن بلاد خودشون...فقط دو شبه حسشون نمیدونن کجا رفته که کامنتا رو نمیاد جواب بده..شایدم حسه همون پایتخت مونده باشه..نمیدونم والا..حالا فردا شب اگه پیداش کردم بی شرف رو میام مینویسم و جواب کامنتاتونم میدم..مرسییییی..فیلا..در ضمن اینم اسمش الان پی نوشت بود...گفتم بدونین واستون خوبه...فیلا...