۱۰

سلام ...

راستش اصلا نمیخوام بگم خیلی حالم بده یه دو سه روزیه...ولی فکر میکنم بد باشه که مجبور شدم اینجا بنویسم...

نمیدونم...

فعلا که شبا که بیکار میشم فقط اهنگ (ای دل واسه ما دیگه دل نمیشه)و یه اهنگی که ترانشو این پاییین مینویسم با صدای ستار گوش میدم...هرچیم گوش میدم سیر نمیشم...اینم نمیدونم چرا...

اگه یه وقت وقت کردین واسم دعا کنین...هر دعایی که دلتون میخواد...

خدایا گر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم زهر جدایی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از اینکه عشق آفریدی
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم
نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی
بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
خدایا گر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم زهر جدایی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از اینکه عشق آفریدی
بگو هرگز سفر کردی سفر با چشم تر کردی
کسی را بدرقه با اشک تو با خون جگر کردی
ز شهر آرزوهایت به ناکامی گذر کردی
گل امید تو پرپر به خاک رهگذر کردی
خدایا گر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم زهر جدایی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از اینکه عشق آفریدی

اینم اون ترانه ای که گفتم...

خوش و خوب و سلامت باشین همتون...

فعلا...