۱۲۳...نقطه...هویجور الکی

سلام علیکم جمیعا... 

 

چه حال چه احوال؟؟ خوبی هستین همگی ایشالا؟؟ 

 

(خدا بگم چیکارت نکنه اون اس ام اسه رو انداختی سر زبونم به همه میگم..سلام خوب هستین چرا......

 

هی هرشب میخوام یه چیزی اینجا بنویسم صفحمو سیاه کنم ولی هرشب یه کاری چیزی پیش میاد نمیشه..امشب دیگه الان کلی ع ا زممو جزم کردم اومدم اینجا... 

 

حالا موندم چی بنویسم... 

 

کلا مخم هنگه شدید... 

 

امشب...هیچی ولش کن... 

 

من ۱۲ روزه اومدم مرخصی ۸ روزشو تو انواع مکانیکیای مختلف بودم تا شب... 

 

یعنی این داداشه نمیه محترمه بنده نمیدونم چیکار به سر این رخش بیقرار من اورده بود نمیدونم..فقط اینو میدونم هرچی هر جاییشو من درست میکنم بازم یه جای دیگش همچنان صدا میده و خرابه... 

 

خلاصه که این از کار مهم من در این مرخصی پر بار و لذت بخش... 

 

خب دیگه شی بگم؟؟ 

 

اهان بزار اینم بگم تو دلم نمونه یهو غمباد بشه... 

 

... 

 

الان حدود دوساعت بعدشه که اون جمله بالا رو نوشتم..ولش کن اینم حوصله ندارم فعلا بنویسم ازش 

حرف دختر عموم بود که با ازدواجش روح روان واسه من یکی که نداشت هیچ..کلهم فامیل و دوست اشنا هم به اشتباه بودن این ازدواجش یقین دارن..خلاصه اوضاعیه..حالا میگم یه وقت که حوصله این ژ یگولو تنبل اومد سر جاش... 

 

 

امشب فال حافظ سرچ کردم ...بعد الکی همینجور زدم رو فال یه فال واسم گرفت... 

 

معنیش چی میشه ایا؟؟ 

 

 

دوش رفتم به در میکده خواب آلودهآمد افسوس کنان مغبچه باده فروششست و شویی کن و آن گه به خرابات خرامبه هوای لب شیرین پسران چند کنیبه طهارت گذران منزل پیری و مکنپاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآیگفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیستآشنایان ره عشق در این بحر عمیقگفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش                 خرقه تردامن و سجاده شراب آلودهگفت بیدار شو ای ره رو خواب آلودهتا نگردد ز تو این دیر خراب آلودهجوهر روح به یاقوت مذاب آلودهخلعت شیب چو تشریف شباب آلودهکه صفایی ندهد آب تراب آلودهکه شود فصل بهار از می ناب آلودهغرقه گشتند و نگشتند به آب آلودهآه از این لطف به انواع عتاب آلوده

 

 

اینم از فال بدون نیت... 

 

 

خوش باشین و ایام بر وفق مرادتان.. 

 

ووووییی چه ادبی گفتما...نه؟؟ 

 

فعلا..یا حق...