آخخخخخخخ...

سلام...

الان ساعت ۲:۲۲ رقیقه نصفه شبه دقیقا...راس ساعت ۲ از درد وحشتناک دندونم از خواب پریدم...خیس عرق...نصف بدنم داغ نصفش یخ...نمیدونم خواب بدی هم میدیدم یا نه...اخه هیچ وقت خوابام یادم نمیمونه...

من به بیش از اندازه خر بودن خودم الان پی بردم...واقعا واسه خودم متئاسفم...خیلی خرم خیلی...اصن داغونم...اخخخخخخخ خداااااااا...

الان گیج گیجم...اصن نمیدونم اینجا چه غلطی میکنم...اهان..اومدم اینجا نکنه یخورده حواسم پرت بشه نفهمم...

ااهههههه این قرصای لعنتی هم اثر نمیکنن چرا...ای خدااااااااااا...

اگه مردم واسم عزا نگیرینا...یه خر کمتر... یه دنیا + چند نفر این وسطا راحت راحت میشن...

خدایا از ته دلم میخواستم الان میمردمو این دردو نمیکشیدم...