۶

سلامممممممم...

راستش من قرار نبود تا یه نفر نیاد اینجا اپ کنم...ولی در اینجا در کمال نمیدونم چی غرور قول دادن به خودمو اونو میزارم زیر پا و به طرز فجیهی لهش میکنم و مینویسم...

امروز کاشف به عمل اوردم که بنده حقیر کمترین ناچیز باید از شنبه میرفتم سر کلاسام و به سخنان اساتید گرام گوش فرا میدادم ولی نرفتم ...تازه هنوز که تمومم نشده از شنبه تا سه شنبه باید برم من ...ولی فکر کنم صبح که حسش نباشه برم اخه بفهمی نفهمی همچین یه مقدار برنامه ریزیه کلاسا تو تابستونی جالب انگیز ناک شده  از شنبه تا دو شنبه ساعت کلاسام از ۶:۳۰ صبح  تا ۹:۳۰ هستش فقط یه سه شنبش از ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ هستش...اره قربونش حالا کی حال داره ساعت ۶:۳۰ صبح که همون کله سحرخودمون میشه پاشه بره کلاس اونم تازه من که ساعت ۳و نیم ۴ صبح خوابم میبره تازه ...

اره خوب این از این...تازشم یه چیز دیگه کار اموزی هم باید برم تو این هیر و ویر این استاد راهنماهه هم که میاد واسه بازدید همچین خیلی گیره هی بلند میشه میاد سر ساختمون ادم جرات نمیکنه دو دره کنه...به قول سمی باید تابستونی خیلی بی تربیت بشم ...یعنی ادمو مجبور میکنن که بی تربیت بشه هرچی  ف ح ش بلده به جونه همه بده...

خیلی دلم لک زده واسه یه مسافرت با حال ...اینقده نرفتم که نمیدونم چه جوری باید برن مسافرت...

این تابستونیم که تا ۴ شهریور کلاس دارم بعدشم  تا ۸ امتحان دارم ...حالا دعام کنین این دوتا درس دیگه تموم بشه برم دنبال کارم ...

در ضمن روز مادر و روز زن را به هرکی هرکدومش هست تبریک میگم...

خوب دیگه رفع زحمت کنیم...

قربونتون بشه ژیگولو ...فعلا