هنوز هستم...

سلاممممممممممممممممممممممم گلای نازنین...

خوبی ایشالا؟؟

شانسو میبینی تو رو خدا...دیشب اومدم بعد از نمیدونم چند روز آپ کنم و از خجالت خودمو بچه ها و ژیگولو در بیام که این برق لعنتی  باز قطع شد و همه چی از هم پاشید...امروزم که خونه نبودم و شبی هم که اومدم اپ کنم مشکل(پسر عموی بابام تو جاده تصادف کرده امشبم چند ساعتی بیمارستان و اینور اونور بودیم و فردا صبح زودم ساعت ۵/۴ ...۵ باید بریم با داداشش دهج کرمان ماشینشو بیاریم) پیش اومد که احتمالا دو ..۳ روزم ادامه داره ولی از بس دلم واسه این دنیای نارنجیم  و بچه ها تنگ شده بود که گفتم بیام یه چند خطی بنویسم و اطلاعات بدم فردا اگه یه دو روز نیومدم ختم و سوم و هفت رو هم نگیرین..اخه من نیستم زشته مردم چی میگن... ...

اره دیگه اینجوریاست...

یه چیز دیگه هم اینکه اون بازیه بود افراد و چیزای تاثیر گذار تو زندگیه ادما...اره یاسی عزیز زحمت کشیده منو به این بارزی دعوت کرده که این دو شب که قسمت نشد که بنویسم ولی ایشالا در اولین فرصتی که پیش بیاد میام و مینویسم..گفتم که هم تشکر کرده باشم و هم اینکه بگم یادم نرفته(یاسی جان)...

خب دیگه ساعت ۵/۱ شد و ۳ ساعت دیگه باید پاشم..دیشب و امروزم اصلا نخوابیدم..خلاصه که کلا ریلکسم من از همه نظر...

خوش باشین و سلامت...مواظبت خودتونم باشین..فعلا..یا حق...

 

پی نوشت اول : ۶/۳/۸۶...۲۳:۵۷...

سلام...امروز بعد ظهر رسیدم...قد یه ماه خسته ام...میخواستم اپ کنم ولی نتونستم...ایشالا فردا میام درست و حسابی توضیح میدم...خوش باشین..فعلا...