۲۷

سلاممممممممممممممممممممممم به همگی...

خوبین خوشین سالمین ایشالا...

من نمیدونم چرا اینجوری شدم یه ۷..۸ روزه...چه جوری؟ اهان...خیلی خوش خواب شدم تازگیا...

اول بگم که من هیچ وقت زودتر از ساعت ۳ شب خواب نمیرم چه نت باشم چه نباشم عادت کردم زودتر خواب نمیرم...

فقط یه تفاوتی کردم تو این ۷...۸ روزه و اونم اینه که صبحا به زور ساعت ۹....۹:۳۰ بیدار میشم...

اخه قبلنا هرچی هم دیر میخوابیدم دیگه ساعت ۸ صبح بیدار بودم و تابستونی هم که کلاس میرفتم که ساعت ۶:۳۰ ناچارا بیدار میشدم ...

ولی حالا اخیرا نمیدونم چم شده ...خواب الو شدم...

هرکی کفشش کرد به منم بگه تا یه جایزه گنده من بدم بهش...دروغم نمیگما...راسته راسته...امتحانش که ضرری نداره...

چون همچنان این اقای مهندس مسافرت تشریف دارن منم نشستم دارم یه گزارش کاری مینویسم همچین خفن...که هیچکی سر در نیاره چی به چیه...

امروزم رفتم یه چندتا عکس از درو دیوار این اپارتمنا بگیرم که واسه گزارش کاره اماده اش کنم که چشمتون روز بد نبینه از اولی که وارد کارگاه شدم تا اخرش همش دعوا بودو جر و بحث...اصلنم تخصیر من نبودا ...

رفتم دیدم این مسئول و سرپرستی که همیشه اونجا بوده از شانس من نیستش ...خیلی ریلکس و با ارامش تمام به اون احمقی که اونجا بود میگم میخوام برم از ساختمونا یه چندتا عکس بردارم واسه گزارش کار کار اموزی میخوام بی شعور برگشته میگه نمیشه ...

میگم اخه چرا من کار اموز اینجا هستم ...زبون نفهم حالیش نمیشد...

هرچی هم زور زدیم تو نیم ساعتی که اونجا بودیم به این دیوونه حالی کنیم که بابا اینجا که دیگه اورانیو غنی نمیکنن ...یه ساختمون معمولیه میخوام عکس بردارم ...نشد که نشد...همچین جو گیر شده بود...واقعا که فیلمی بود واسه خودش منم یهو یه حالتی به خودم گرفتم که مثلا بترسه گفتم اینه ها من الان تو رو درستت میکنم و این حرفا زنگ میزنم به مهندسو بی چارت میکنم و پشیمون میشی از این کارات و این جنغولک بازیا و همزمانم داشتم شماره مهندسه رو میگرفتم که دیدم ای بابا یا گوشی ورنمیداره یا رد تماس میده و منم بلکل ضایع شدم جلو این دیوونه  خلاصه که عجب لحظات نشاط اور و گندی بود  بعدشم که اومدم بیرون یه خورده همچین کلمات ناهنجار نثارش کردم و بعدم نشستم یه دل سیر بهش خندیدم اومدم......

ولی خودم که فکر میکنم عجب کار اموزیی شده این کار اموزیه هم خندم میگیره هم گریه ام  میگیره ......

حالا بذار این کار اموزی تموم بشه دیگه اگه یه خر خرم بیاد کلمو گاز بزنه من کار اموزی برو نیستم که نیستم......

امروز یه کار دیگه هم کردم که ضد حالای اون مرتیکه رو جبران کردم واسه خودم...

داشتم از اونجا برمیگشتم که یکی از فامیلامون که راننده هست و کلا بچه با حالیه رو تو راه دیدمش...

یه ۳...۴ سالی از من بزرگتر هست این بنده خدا ولی خیلی باهاش راحتم...باهاش که حرف میزنی کلا کر کر خنده هست و شوخی و مسخره بازی این بشر...

دیگه سوارش کردمو همینجور واسه خودمون میگفتیم و میخندیدیم که یهو چشمش افتاد به یه نمایشگاه که تا خر خره اش پر بود از انواع و اقسام ماشین...گفت وایسا بریم ماشینا رو ببینیم ...منم که عشق ماشین...سه سوت تو نمایشگاهه بودیم...

بیشترم ماشینای سنگین بود که من همچین دلم غیلی ویلی میره واسشون...چه کنم دست خودم که نیست ..ماشینو همه رقمه دوست دارم بزرگ کوچیک ....همه جوره...

بعد از حدود دو ساعت گشت و گذار تو این نمایشگاهه من راضی شدم که بیام بیرون...دیگه این دوستم به غلط کردن افتاده بود که منو اورده تو این نمایشگاه...

ولی خدایی خیلی حال کردم...

دیروزم که دانشگاه بودم از صبح تا ظهر و با هزار مکافات فایلمو که بسته بودن باز کردم ...

واقعا که ادمای جالبین این کارمندای دانشگاه ما...حالا اگه حال داشتم یه وقت قشنگ تعریف میکنم...

خوب دیگه خیلی اینجا رو گل بارون کردم...

خوب و خوش و سلامت باشین همگی...

فعلا...بایتون

نظرات 20 + ارسال نظر
آتنا جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.partenon.blogsky.com

دوست خوبم سلام:
نازنینا به تو مینازم و با ناز تو سرگردانم
از خودم هیچ نمیدانم و دانم که تو را می دانم اهل دل صحبت رسوایی ما را ابداً گوش نداد
تا ببیند که به یک نقطه در این دایره سرگردانم
چکه چکه اگر از سقف دلم چکه کند تنهایی
بی تو میمیرم و اما به سر قول خودم می مانم
سبز باشی و پایدار
به من سر بزن.

سلام دوست عزیز...خوش اومدی...

خیلی زیبا بود...

تو هم موفق باشی...

سرزدم...

زری شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:11 ق.ظ http://www.respina00.blogfa.com

سلام ببخشینا یه کار می تونستین بکنین به جای عکس ساختمون از عکس ماشین استفاده کنی

راستی ببخشین که پا برهنه اومدم وسط ...

سلام...
اره راست میگیا...چرا به فکر خودم نرسید پس...ولی یه چیزی این وسط بود...عکس ماشین گذاشتن همانا و کار اموزی از نو رفتن همانا...

اینا چه حرفیه...شما هرجور دوست داشتی بیا...اصلا اینجا فرش پهن کردم حتما باید هرکی میاد پا برهنه بیاد...:دی

م شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:03 ق.ظ

اگه واسه کارآموزی عکس اتاق میخواهی بیا از اتاق مهدی عکس بگیر ۲۰ میشی جون من همه چیز تو اتاقش کجه
خودتم که میری تو فکر میکنی کج شدی بعد به استاد بگو اتاق ۳۶۰ درجه است

خودمم یه دونه از اتاق کجا دارم جون تو...البته به اون شدت ۳۶۰ درجه نیستا ولی خوب...

بعد استادم یه بیست گنده میداد بهم تا چسام دراد...

نه دیروز رفتم عکس گرفتم...مرسی

مریم شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ب.ظ

سلام خدمت شما .
تو به خودت میگی خوابآلو ؟؟؟؟ ...... بابا من الان سرشار از عرق شرمم با این اوصاف .
یعنی یکی اگه 3 بخوابه و بعدش 9 از خواب بلند بشه اخره خواب آلودگیه ؟؟ ... اونوقت من چیم ؟
نیشون ... امشب نوشین داره ..
خواهشا برای ادامه ی فعالیت در این انجمن طرز فکر خودتان را عوض کنید و تجدید نظری بفرمایید ..
علیرضا و افکار بیشرمانه ی او هیچ جایی در انجمن ما ندارد ..
با تشکر .
عضو رسمی انجمن حمایت از دوستداران نوشین ....
نی شوووووون !!!

سلام مریم خانوم...
اره خوب یه جورایی...ااااااااا چرا عرق شرم؟
نمیدونم...حالا مثلا بعضی وقتاهم ۳ میشه ۲:۳۰ و ۹ میشه ۹:۳۰...واسه من اره...؟ تو مریمی دیگه...(چشمک)

نیشون...ای وای دیشب که ندیدم...الان برم ببینم تا تموم نشده...خوب شد یادم اوردیا...

من اصلا نوشینو میخوام..اون علیرضاهه فردی بس بی شعور و نفهمه...اخه خره نوشین مگه چشه...اصلا نمیفهمه این بشر...

اره هیچ جایی ندارد...منم تاکید میکنم...

یکی دیگه از عضوهای رسمیه انجمن حمایت از دوستداران نوشین...
نی شووووووووووووووووون!!!

سولماز یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.antianjoman.blogsky.com

سلام دوست گلم
خواب که بد نیست منم عاشق خوابم
دانشگاهها هم همه همینن
موفق باشی

سلاممممم دوست خوبم...
نه بد نیست...تو عاشق خوابی..خوابم عاشق تو حتما...
اره خیلی پیشرفته و خوب...
تو هم...

م دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:39 ق.ظ

آپ نمیکنی؟
بدو بیا آپ کن دیگه

نمیدونم...اصلا حال ندارم...
باشه ایشالا فردا...

نیاز دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ

سلام...خوبی؟.....من الان چند وقته میشناسمت اما هنوز هیچی در موردت نمیدونم.....تو اسمه واقعیت چیه؟.....چه رشته ای درس میخونی که گرفتار کاراموزی هستی؟اصلا تو چند سالته؟.....ایشالا به زودی زود یه ماشین اخرین سیستم بخری......اسمه این مهندسه چیه...شاید بشناسمش...خلاصه اگه خواستی میتونم حالشو برات بگیرم....موفق باشی

سلام...بد نیستم...چه جالب!!!
یه بار اسممو گفتم تو یکی از پستام حتما نخوندیش...
اسمم :علی محمد...
رشته : معماری...
۲۳ سالمه...
ایشالا...دعا کن زود بخرم...مهندسه رو دیگه نمیتونم اسمشو بگم...
اون حال گرفته خدایی هست...مرسی اگه خواستم خبرت میکنم حتما...
تو هم موفق باشی...

الهه تنهایی دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:25 ب.ظ

سلام
ممنون که بهم سر زدی
خیلی خیلی دلم گرفته

سلام الهه عزیز...
خواهش میکنم...
میدونم...معلوم بود قشنگ از نوشته هات...
ایشالا زودی همه چی درست بشه حال تو هم خوب بشه...دعا میکنم واست...

عاطفه دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:38 ب.ظ http://www.titishbala.com

سلام خوبی دیگه ...اومدم نگی نیومدی ..

سلام عاطفه خانوم...
شما لطف داری...
من نمیگم... هروقت بیای خوشحال میشم عاطفه...

... دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ب.ظ

خب به سلامتی باز من اینجا رو نور باروون کردم...

عاطفه هم که اینجا بود...

بهههههههههه چه عجب...ولی چرا اینقد دیر نور بارون کردی اینجارو ایا؟؟؟

اره پیش پای تو اینجا رو نور بارون کرده مث اینکه...

... دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ب.ظ

میگم حالا اون پایین غرغر کردی دلت خنک شد؟؟!!!!...

نه...دیگه غر غر کردنم دلمو خنک نمیکنه...

... دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:08 ب.ظ

حالا که من به کلبه بدریخت و بیریخت و چرک و سیاهت اومدم تو هم به کاخ مجلل من بیا...

من که همیشه به کاخ مجلل شما میام بانو...

بد ریختم اون کاخ مجللته...نمیدونم شاید همه اینایی که گفتی باشه ولی چرک میدونم که نیست...!!!

... دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ب.ظ

بیا یه لطفی کن....

این عنوان آخرین یادداشتها رو از اون پایین وردار..

یه چیز بیریختی شده...

چه لطفی...: دی

جدی میگی؟...

ولی خواننده های محترم اگه خواستن اراجیف گذشته منو بخونن چیکار کنن؟؟؟

مریم سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:40 ب.ظ

خوبه ..... ما به تو افتخار میکنیم ... افکار تو قابل ستایش است !!!
نی شووووون !
این قسمتش واقعا مزخرف بود ..... امیدوارم ندیده باشی .

ایوللللللللللللللل...و همچنین افکار شما مریم بانو هم گروهیه عزیز...!!!
نی شووووووووووووون!...
به اندازه ای که مزخرف بودن این قسمتشو درک کنم دیدم...

دیانا سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:47 ب.ظ http://diyana1363.persianblog.com

سلام.بازم کار آموزی.من که دلم خوش بود پروژمو پارسال تحویل دادم که گیر نمره نباشم الان که رفتم دنبال کارای مدرکم می گن هنوز نمره کارآموزی رد نشده .پی گیری که کردم فهمیدم این استاده اصلا یادش نبوده ترم پیش کارآموزی گرفته.راستی قالب نو مبارک.

سلام دیانا جان...اره کار اموزی که ایشالا خدا نصلشو از زمین ورداره...اره همه جا همینه دانشگاهها...خیلی اوضاعشون بی ریخته و وحشتناک منظمن...

مرسی ممنون...
خیلی خوشحالم کردی اومدی...

... چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:31 ق.ظ

میگما من فک کنم اون قسمت سمت چپ وبلاگت آرشیو داره بعد خوانندگان محترم رو آرشیو کلیک کنن میتون مطالب قبل رو بخونن...

باشه بابا ورش میدارم...از بیریختی در بیاد...ممنون از نظرات سازنده شما خواننده محترم...

پردیس چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 ب.ظ

سلامممم من تا نصفه خوندم چون دارم خل میشممم کمکککککک الان دارم به بدبختی با آن سکرین کیبورد ویندوز میتایپم نظرت چیه؟///چیزی کمکی به نظرت رسید هلپی بنما

سلامممممم...چرا داری خل میشی؟؟؟ نظرم اینه که تا کیبوردت درست نشده تای نکنی که با بدبختی تای نکنی...

اومدم هل کردم تو را...

در ضمن خیلی خیلی خیلی مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...

واقعا نمیدونم چه جوری تشکر کنم...مرسی

معصومه پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:56 ق.ظ http://www.faslegham.blogfa.com

سلام سلام خوبی؟؟من برگشتم سلام اولی جواب سلام خودت بودا!!
مسافرت عروسی خیلی زیاد خوش گذشت جات خالی!!
بابا یه آپ بیشتر نکردی که من الان گفتم بیام یه ۱۰ ۱۵ تا آپ کردی ای تنبل بجنب دیگه!!

سلامممممممممم معصومه جان ...اره خوبم یخورده...مرسی از جواب سلام...

خوشحالم که خوش گذشته بهت...مرسی

باشه امروز امیکنم...

FM جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:28 ق.ظ http://www.reeve.blogfa.com/

الان نوزدهمیم؟

سلام...اره نوزدهمی هستی...

اومدم اف ام...نظر دونی نداشتی...خلاصه که من اومدم...

خوش اومدی به اینجا در ضمن...

محمد dt پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ب.ظ http://mhdt67.mycloob.com

سابوریکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد