دیگه دیگه...

سلام...

نه اینجور نه ها...اینجور...:

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام...

جیگولو خان بارد میشبد...

نه اینکه خیلی هم مهمه بارد شدن یا نشدن جیگولو...

خب دیگه..چه خبرا..خوبین خوشین..سلامتین...دماغتون چاقه؟؟

ایشالا که همیشه خوب و خوش باشین..

منم هیچی..همینجاهام...

یه هفته اس میخوام بیام اینجا جیغ بزنم بگم بلاخره تموم شدددددددددددددددددددددددد...من قبولللللللل شدمممممممممممممممممممم همشو..ولی هیچ جوری نشد که بشه دیگه..الان جیغامو زدم...

اره دیگه خلاصه بعد ۶ ماه دوندگی البته نه به طور مداوم...یکشنبه هفته پیش اخرین امتحانوم یعنی امتحان فنی رو قبول شدم و گواهینامه رو تحویل دادمو اومدم از سر جلسه بیرون...

کلی خوشحال گشتیم که قبول شدیم هی هر هفته دیگه نباید حرص بخورم اوه امتحان دارم...

خب این که از این...

به سلامتی حالا دیگه واقعا داریم میریم تو کار خدمت.فردا بعد عمری برم دفترچه ای که ۲ ماه دارم پستش میکنم و هنوزم نکردمو پست کنم تا معلوم بشه کی شماها قراره از دستم راحت بشین یه نفس بکشین از دستم اونم از نوع راحتش..

اره دیگه رفتنی باید رفت و اینا..آه ه ه ه ه ه ..گریههههه...:دی

ولی فک نکنین من میرم دیگه رفتما..نع..من هرجور باشه هر وقت بشه میام اینجا...بیخود زیادی بال در نیارین واسه خودتون بزن بکوب راه بندازین... گفته باشم...

خب اینم از این...

دیگه شی بگم؟؟

اهان بزار چارتا فحشم به این کارواشیه بدم یخورده راحت بشم مادر...

موضوع از این قراره که ما این ابو طیاره رو ۵ شنبه ای که دیگه از شدت کثیفی داشت میترکید رو بردیم کارواش...اقا چشمتون روز بد نبینه...اونجایی که همیشه میرفتم که دوبار رفتم هر بار شلوغ تر از قبلش..رفتم یه جا که تازه افتتاح شده بود..اونجا هم یه ۳ ساعتی معطل شدم ولی خب بلاخره موفق شدم...حالا مثلا این کارگراش اومدن خودشیرینی کردن واسم اساسی ماشینمو شستن...

مرتیکه بیشعور اب گرفت توو درای ماشین داغون کرد همه چی رو رفت پی کارش...

قفل یه طرف که کلا از کار افتاد..شیشه بالابر اینطرفم که روز اولی قاطی کرده بود...اینگده خندیدم...داشتم میرفتم واسه خودم همینجوری دوتا دستام بعد عمری رو فرمون بود یهو دیدم ویززززز... شیشه اومد پایین... ای واییی این چرا دیوونه شده اینجوری..خلاصه اقا ما بساطی داشتیم تا شب با این شیشه..هی میکردیمش بالا دوباره تا یه دست انداز میافتادم خودش میومد پایین...به سلامتی فرداشم که دیگه اصلا پایین نیومد...کلیده سوخت فک کنم از بس خودش اومد پایین من کردمش بالا...

خلاصه که تقصیره منه ا.....ه که این بی جنبه رو بردمش کارواش تا مث اون یارو کثیفه نباشه...همه بهش بخندن...حالا تقصیر ماشین بیزبونم نیستا..تقصیره اون یارو کارواشیه هستش که مثلا اینجور واسم اساسی شستتش که دیگه کثیف نشه... از همه بدترش اینه که ۶۰۰۰ تومن پول کل کارواش دادم ۳۰۰۰ تومن این مرتیکه به زور انعام گرفت...

حالا ۳۰۰۰۰ تومنم باید احتمالا برم قفل و شیشه بالابر و بدم درست کنن.. کلا کارای من خیلی در همه موردی بی ضرر و خوب پیش میره.. حسودیتون میشه میدونم ولی چاره ای نیست باید به حسادت خودتون نسبت به اینهمه شانس و اقبال من کنترل کنین و حسادت نورزین که خیلی کار بی تربیتیی هست...

اینم از این..

خب دیگه... بسه دیگه واسه امشب..یه بارم پست کوتا بنوویسم ببینم چی میشه..

خوش و خوب و سلامت باشین همگی دوستای گلم...فعلا..یا حق...

 

پی نوشت همین الان...یعنی دو دقیقه بعدش...

نه مث اینکه واقعا کوتاه نوشتم اینیکی رو حالا که خودم دیدم کاملشو...صلوات...

 

پی نوشت ۲- ۲۰ دقیقه بعدش..:دیتقدیم به تو :

میدونی هر بار که پلک میزنی من نفس می کشم؟ پس به کسی خیره نشو چون من خفه میشم

 

پی نوشت ۳ : فردا ۲۹ بهمنه...روز عشق ما ایرانیا...اینجوری که میگن البته... به هر حال تبریک میگم کلا..هرچند دوتا عاشق واقعی هر روز روز عشقشونه...

 

پی نوشت ۴ : راستی گوشیمم درست شد دیروز..ال سی دیش سوخته بود لامصب..شانس اوردم بود ال سی دیش...یه ۶۰ تومنی تو گلوش گیر بود بیشرف...

 

پی نوشت ۵ : دیروز مامانم واسه ابجی کوشولوم یه مانتو گرفته بود واسه جایزه اش که معدلش شده ۲۰..وایی وقتی پوشیده بود یه خانوم کوچولویی شده بود بیا و ببین..میخواستم بخورمش مخمل داداشو.. حالا بعدا عکسشو میزارم شما هم ببینین من راست میگم دیگه...

پی نوشت ۶..خدا رحم کرد یکی این پی نوشتو اختراع کردا..وگرنه معلوم نبود من این حرفایی که هی یادم میادو کجا باید میزدم تا خدای نکرده از نگفتنش زبونم میخ در نیاره...

فهلا...

قبول میشویم...

ســـــــــــــــــــــــــــلام...سلامممم..سلااااااااااام...یه سلام گنده به همگی...

خوبی ایشالا؟؟

اره دیگه..تا حالا دیگه همگی فهمیدین که من میگم فردا میام اپ میکنم خیلی فردام زودی بشه میشه ۳...۴ روز...شماها به دل نگیرین..

خب چه خبرا؟ ما رو نمیبینین خوشحالین؟؟

اول از چی شروع کنیم؟؟

 

 

بهدش اینکه باز ما امروز خوشحاللللل میشویمممممممممممممممم...اره دیگه..امروز بعد از دو جلسه رد شدن از امتحان شهری قبول شدم و بسی شادمان گشتیم......آی حال داد..آی سرما خوردیم توو اون بیابون شهرک ازمایش...خدایی من موندم چرا اینهمه ادم میریم امتحان میدیم یکیمون صدامون در نمیاد بگیم بابا اخه هر هفته اینهمه پول میگیرین حداقل یه سالن درست کنین اونجاادم از سرما خشک نشه...نمیکنین به جهنم..حداقل حداقلش یه wc بسازین ادم نترکه از صبح کله سحر تا ۱...۲ بعد از ظهر...والا به خدا...با یه حساب سر انگشتی میشه گفت اینا هر هفته از ۱۲۰ نفر امتحان میگیرن هر نفرم ۱۱۰۰۰ تومن ول میگیرن..میشه ۱۳۲۰۰۰۰...هر هفته هم همینه دیگه...تو کل سال ببین چه پولی جمع میشه...بعد یه دستشویی نداره اونجا..واقعا  چی میتونه بگه ادم...

تازشممم..یه سید هم دم درش داره اونجا...اتوماتیک وار پول میگیره از بچه ها...میگه دعاتون میکنم...

خلاصه که از ۴ مرحله ۳ تاشو رد کردیم و یکشنبه هفته بعدم خدا بخواد میرم واسه چهارمیش امتحان فنی...بعدشم میرم واسه مرحله پنجم یعنی دادن شیرینی...ایشالا اگه خدا بخواد باز بد شانسی نیارم...

 

خب..دیگه چی بگم..اهان...اون دفعه ای گفته بودم ماهیامون و درخت نارنجمون مردن..الان تکذیب میکم حرفمو...اصن کی همچین حرفی زده بود..اینقده خوشحال شدم دیدم ماهیامون زنده ان هنوز بی شرفا که نگو...۳ متر پریدم هوا وقتی دیدم هنوز زنده هستنو دارن واسه خودشون بازی میکنن...درخت نارنجمون هم خشک شده ولی نه همش...یه قسمتیش...

 

دیگه چی بگم...خب دوست دارم روده درازی کنم حالا چرا میزنین؟؟؟ای بابا..سالی یه بار ما اپ میکنیم خب روده هست دیگه..هی دوست داره کش بیاد......

 

بچه ها از گوشیم یه چیزی بگم؟؟؟

بگم؟؟

هیچی نگم بهتره...دلم خینه از دستش اخه...

به کسی نگینا...اولین پنجا هو شیش دهی بوده که روز ششم ال سی دیش سوخت...شانس منو دارین که.....حالا هم چون سری جدید گوشی بوده هیچیش گیر نمیاد...انداختم کناره خونه همون گوشی غراضه قدیمیمو استفاده میکنم..البته  با تعداد متنابعی فحش که هم خودم میدم و هم ملتی که من با اون گوشیه باحالم بهشون زنگ میزنم یا زنگم میزنن..ای حال میده...ای -حال میگیره..خلاصه هیچ غلطه ناشناخته ای نیست که این گوشیه نکنه...دلتون بسوزه که هیچ کدومتون ندارین از این چیزا تو دست و بالتون...

حالا اگه شانسم یه چیزی تهش هنوز مونده باشه فردا برم ببینم فلتشو از دبی قرار بوده واسم بیارن..ببینم اگه اورده باشن و مشکل از فلت بوده گوشیم درست میشه..اگه نه که همچنان باید خین به دل بمانیم...

خب اینم از این...

دیگه شی بگم...نیدونم والا دیگه..ولش کن بسه همینقد واسه امشب..

 

فقط اینکه میدونم خیلی از دوستان به خاطر اینکه نمیرسم برم بهشون سر بزنم دیگه یا نمیان یا کمتر میان...من هیچ توقعی به خدا از هیچکس ندارم...بیان من خیلی خیلی خیلی بی اندهزه خوشحال میشم به خاطر اومدنشون و اگرم نخواستن..یا نتونستنو نیومدن هیچ اشکالی نداره..منم همیشه به یاد همگیه شماها هستم و هر وقتم بتونم میام بهتون سر میزنم و خودمو خوشحال میکنم...فقط یه تشکر ویژه دارم از اونایی که با نرفتنای من به وبلاگاشون بازم میان و بهم سر میزنن همیشه...همتون واسم ارزشمندین ولی وقتی این معرفتای بی دریغتون رو میبینم واقعا خوشحال میشم با تمم وجودم که چنین دوستای خوبی دارم...

ممنون از همه گیتون......

خب دیگه...همین...خوش باشین همگی همیشه...فعلا...یا حق...

جمعه لعنتی...

سلام به همه گلای عزیزم...

 

خوبین ایشالا؟؟

 

منم بد نیستم..فقط خیلی خیلی دلم گرفته...جمعه هست دیگه...کاریش نمیشه کرد...

 

ای دی اس الم باز قطعه چند روزیه...فردا وصلش میکنم و میام اپ میکنم...کامنتای با محبت تک تکتون پیشم محفوظه و جاش امنه امنه..خیالتون راحت...فردا ایشالا همشو جواب میدم و یه اپم میکنم..ایشالا...

 

دعا کنین واسم..دلتنگ همتون هستم...فعلا...

سوت...

ســـــــــــــــــــــــــــلام سلامممم سلاممممممممم...

من هزارتا سلامم بکنم ایندفعه دیگه بازم کمه فک کنم...

خوبین؟ خوشین؟ خوش میگذره؟

 

چیکار میکنین با امتحانا..کشتی میگیرین حسابیا..آره؟؟ ایولللل...

راستشو بگین توو این مدت وقتی میومدین اینجا هی با این پست ناهنجار عصبانیت روبرو میشدین چقد فحشم میدادین؟؟

خب دیگه..تا یه هفته بعد از اون پست کامی جان همچنان پنچر بودن بعدشم که دیگه ویروسشون به بنده منتتقل شد و دچار یه نوع تنبلی حاد گشتیم تا الان که دیگه در خدمتیم...

خب از کجا شروع کنم و چی بگم؟؟ توو این مدت خیلی کارا کردم و از اینا...

اول از گوشی خریدنم بگم...

اره دیگه بعد کلی رنج و مشقت و مرارت(درست نوشتم؟) و اینا از دست اون گوشی عهد قلقلک میرزایی رهایی یافیتیم خودمان را و ۵ شنبه هفته گذشته یعنی قبل از تاسوعا عاشورایی رفتم یه ن وک ی ا ۵۶۱۰ گرفتم...سری جدید نوک یاست و به نظرم باحال اومد...خلاصه منم که خرید کردنم کلا اینجوریه که همون لحظه اول از یه چیزی خوشم اومد و به دلم نشست میخرمش از همون مغازه..دیگه هم حوصله پرس و جو ۳۰۰ تا مغازه قیمت گرفتن و اینکارارو ندارم...کلا خریدام اینجوریه..شکر خدا تا حالا یادم نمیاد ضررم کرده باشم...حالا اگه شد عکسشم میزارم اینجا...خلاصه که اینجوریاست...۳۲۴ هم قیمتشه اینجا البته...این از گوشی خریدنمون...

دیگه اینکه...ما همچنان داریم امتحان شهریمون رو میدیم...دو دفعه با اجازتون رد گشتیم...دو هفته پیشی هم که یخبندون شد امتحان نگرفتن..اینهفته هم که بازم به خاطر سردیه هوا اتوبوس قراضشون یخ بسته بودو بازم امتحان نگرفتن...اینم بگم که یادتونه چند وقت پیشا میگفتم امتحان تپه رو بدم دیگه بقیش حله؟ ولی من الان و در این تریبون حرفمو تگذیب میکنم به شدت..حاضرم ۱۰ دفعه دیگه امتحان تپه رو بدم ولی با اون اتوبوس پکیده نرم امتحان شهری بدم...خدایی داغونه ها..باورتون نمیشه هر دو دفعه ای که رد شدم به خاطر خرابیه اتوبوس بود...خلاصه که اینجوریاست و ما همچنان الافشیم به شدت...حالا باز رفت واسه دو هفته دیگه یعنی ۱۶/۱۱...ایندفعه دیگه هرجور شده باید قبول بشم که دیگه حوصلم داره سر میره ها...دعام کنین...

خب اینم از پایه یک گرفتن ما...

دیگه ترش اینکه...هومممممم؟؟؟

خدایی برف و بارون حال کردین..ایوللللللللل خدا جون دمت گرم..حال دادیا اساسی...با همه سختیاش و خرابیاش و مشکلاتش ولی باحال بود توو این ۲۰ روز ۱ ماه گذشته...مزه یه زمستون واقعی رو چشیدیم بعد از چند سال...خیلیا کفری و عصبی بودن هنوزم هستنا..زیاد میبینم من  مردمو که دارن دری وری میگن و کلا میترسن از این هوا..ولی به نظرم دیوونه ان..هوا به این باحالی..خدا جون دمت گرم..خیلی خیلی شکرت...این هوا و این برف و بارونات نعمت بزرگیه..بازم بده بیاد...

دیگه اینکه...

اول یه عرض تبریکی داشته باشم خدمت دوست خیلی خوبم... سمی خانوم...اول بهمن تولدش بود..بهت تبریک میگم تولدتو عزیز..ایشالا که همیشه شاد باشی و موفق پیروز...

دوم اینکه یه عرض تسلیت خدمت اون یکی دوست عزیزم...نسی خانوم..که دو تا از دوستاشو توو ۲ روز پشت سر هم از دست داد...ایشالا که با خوندن این حالت بدتر نشه...تسلیت میگم بهت عزیز...ایشالا که دیگه از این اتفاقات ناگوار پیش نیاد واست...

خب...دیگه چی؟؟

دیگه اینکه بلاخره بعد سرما خوردنای شدید شبا تو این اتاقم از سرما لک لک(لک لک نه ها...لک لک..با کسره خونده بشه) لرزیدنام بلاخره عزممان را جزم نمودیم رفتیم یک عدد بخاری خریداری نمودیم و راحت گشتیم تازه انگار فهمیدیم اوه اوه..خیلی هم خوب شده است هوای اتاقمان و ما میتوانستیم خیلی زودتر از اینها این کار رو میکردیم و خودمان را شبها در این اتاق از سرما سیاه نمیکردیم...و در این زمان است که زندگی شیرین میشود...

اولش از همه جای این خونه سردتر بود این اتاق بنده یعنی میرفتم بیرون تو حیاط تازه گرم میشدم..ببین دیگه چی بوده این اتاق...ولی الان دیگه همچین گرم شده که نگو..بابام میاد بعضی وقتا تو اتاقم میگه ایوللل..ادم بخواد توو این خونه همه جاش گرم بشه باید بیاد اتاق تو...و ما این یک دفعه رو بسی شانس اوردیم...تازشم این مخمل داداش با زیرکیه هرچه تمامتر سعی داشت که بخاریه خوچکلمان را از چنگمان بقاپد که ما با تلاش هرچه تمامتر و چند عدد خالی بندی دست عوامل مزدور و (همان مخمل داداش) را از دسپرد به بخاریه خوچکلمان کوتاه نمودیم...و همین اینک بسیار خرسندیم..هر کی هم الان به ما گفت ظالم خودشه...اصلندشم...

 

دیگر چه بگوییم..از دست عزیزن که گله ای نیست ور گله ای هم هست دگر حوصله ای نیست...اوهه ببخشید یهو جو گیر شدم رفتم تو ترانه و اینا...

چند روزیست که این شوهر عمه مان...همون پسر خاله سابق که البته با حفظ سمت قبلی شد شوهر عمه مان  یک عدد پیکان عهد تیرکمون شاه خریداری نومده اند..ای میخندیم ای میخندیم ...جای همگی خالی..این بشر کلا کاراش و خودش همه چیزش فیلمه و کر کر خنده...چنان پیرمردی حال میکنه که بیا و ببین...بیچاره این عمه ما..هرچند در و تخته بهم جور امده اند...خلاصه که شب اولی میخواست ماشینشو بزاره پارکینگ..حالا یکی نیست بهش بگه اخه ماشینی که از خودت سنش بیشتره دیگه پارکینگ گذاشتن میخواد..دم در پارکینگمونم یخ بسته و همچنان هم هست همون یخا..خلاصه آی سر سره بازی میکنه شبا با این ماشینش...درب پارکینگ ما که اشهد خودشو خونده فک کنم تا حالا چند دفعه..خلاصه که همینجوریش سوژه خنده بوده این بشر حالا دیگه کامل شده...

دیگه اینکه بر اثر سرما و یخ بستگی و اینا چندتا خسارت جانی و مالی هم به ما خورده...

۱- دو عدد  ماهی عید نوروز خریده بودیم به اسرار مخمل داداش و ما که هیچ امیدی به زنده موندشون نداشتیم میگفتیم میمیرن اینا بعد سال تحویل..ولی خداییش ماهیای باحالی از اب در اومدنو همچنان زنده بودن تا حالا...تو حوض بودنو واسه خودشون حال میکردن..اینسری از اول سرماهای شدید که شروع شد اب حوضمن یخ بسته و دیگه هم اب نشده تا حالا...فچ کنم ماهیای بیزبونمون مردن دیگه ایندفعه...گریههههه...

۲-ناودون یه قسمت از پشت بوممنون یخ زده و بعد یکی دوروزی که هوا بهتر شد و برفای پشت بوم اب شدن چون نتونستن از ناودون در برن از در و دیوار سقف اتاقمون در اومدن و کلا نابود کردن اتاقو...چون این اتاقمونم بلا استفاده بوده بهشم سر نزده بودیم کلا شده بود دریاچه ای واسه خودش...

۳- درخت نارنج دوست داشتنیه من هم از سرما خشک شد بیزبون...

واسه شادیه روح از این قبیل رفتگان ما همچنین تسلای داغ دیدگان این فاجعه فاتحه مع الصلوات(نمیدونم درست نوشتم یا نه)...

 

خببب...دیگه چی بگم؟؟

اهان ۵...۶ ماه پیشی یه ایرانسل واسه یکی از کاگرای بابام خریدم که چون از کشور همسایه بودن ایشون سند مبایل خورد به نام بنده..بعد ۲ ماه یه خط جایزه ایرانسله اومد در خونمون...و ما هم بیخیالش بودیم تا تقریبا یه ماه پیشی...بعد دیگه یه شب اس ام اسا به هیچ وجه سند نمیشد منم یهو یادم اومد ایوللل ایرانسلو دارم...خلاصه که یه گوشی دست دومم توو خونه داشتیم سیم کارتو انداختم توش و ایولللل..حالی بردیم ازش..ولی خدایی با همه مزخرف بودنش یه خوبیاییم داره ها..یکیشم که من کشفش کردم اینه که با این خط میشه به تلفن ثابتایی که کلا قطع شده هم زنگ زد... ...

اینم از ماجرای ایرنسل ما...

 

خب دیگه خیلی وراجی کردم...عقده شده بود فک کنم همش یه جا شده بود..

توو این چند وقته به جز یکی دو جا دیگه تقریبا به همه دوستان خوب و عزیز و با معرفتم خیلیخیلی کم سر زدم...من واقعا شرمنده ام..ولی باور کنین همیشه به یاد همه شماها هستم..دوسستون دارم و خیلی خیلی دلتنگتونم همیشه...میام خونه های قشنگتون...ولی شاید زود به زود دیگه نتونم بیام...ببخشین دیگه خلاصه...

خوب و خوش و همیشه سلامت باشین..مواظب خودتون باشین..فعلا..یا حق...

 

پی نوشت همین الان...عکس گوشیمو گذاشتما..ولی قاطیه این پرشین گیگ..یکی منو راهنمایی کنه که کجا عکس اپلود کنم...

 

پی نوشت چند دقیقه بعد همون الانه...

به راهنمایی گیلی جونم  عکسه بلاخره اپلودش کردم..مرسیییی...