پروردگارا...

ســـــــــــــــــــــــــــــــیلام... 

 

امشب خونه یکی از اشناها مهمون بودیم...

یه پوستر به تیفالشون چسبونده بودن اینارو نوشته بود روش :

پروردگارا...

به من ارامش ده تا بپذیرم انچه که نمیتوانم تغییر دهم...

دلیری ده...

تا تغیر دهم انچه که میتوانم تغییر دهم...

بینش ده...

تا تفاوت این دو را بدانم...

و مرا فهم ده...

تا متوقع نباشم تا دنیا و مردم ان مطابق میل من رفتار کنند...

به نظرم جالب اومد گفتم بنویسم اینجا...

دیگه اینکه...

دیروز صبح واسه نماز عید رفتم مسجد..یعنی نماز عید رو خیلی دوست دارم..مخصوصا اون دعاهایی که توو قنوتهای نماز ما میکنیمو...یعنی من از اونوقتی که از بچگی مثلا!!! در اومدم و بزرگ شدم بازم مثلا...نماز عید رو خوندم..چون زیاده و یخورده مشکل تو مسجد راحتتره..ولی یکی دوبارم توو خونه خوندم خودم...

حالا میخواستم بگم نماز دیروز واقعا یه چیز دیگه ای بود..یه حال وصف نشدنیی به من داد که تا عمر دارم یادم نمیره...واقعا عالی بود و چسبید..خیلی حال کردم..خیلی..اینجور ارامشی رو چندین وقت بود که نداشتم...خیلی خوب بود..خیلی...خدایا شکرت...

خب دیگه چی بگم...هومممم...آهان...

امروز بعد از چندین وقت نشستیم مثلا فوتبال تموشا کنیم...

بینیم این قرمزیا مارو خوچحال میکنن امروز یا نه...اولش تی وی همینجوری خودش واسه خودش داشت حال میکرد که یهو دیدم این گزارشگره مسخرهه دوتا مربیا رو اورده داره باهاشون صحبت میکنه...ناصر خانکه نطقشون(درست نوشتم؟؟) تموم شد این افشین جون خودمون خواستن صحبت کنندو عید دیروز رو تبریک بگن مثلا فارسی...خیلی هنوز سخته واسش فارسی حرف زدن..اقا وایساده میگه :  منم این عید رو به همه مبارک!! میگم...

بچم طفلی خیلی هم تمرین کرده بود حداقل این جمله رو درست بگه ها ولی دیگه بیشتر در توانش نبود...ولی دمش گرم یعنیا..واقعا اقاست و با فرهنگ...تا الان که اینجور نشون داده..روحیه تیم رو خیلی برده بالا و همچنین از جوات بازیای بازیکنا کم شده خیلی به نظرم...

خولاصه همین که بازی شروع شد عموی گرام زنگیدن..گوشیم رو نیگا کردم دیدم اوه اوه..amo mehdi...با خودم گفتم این اقا عمو باز حتما یه کاری داره و یه خوابی واسمون دیده...محلش ندادم بابامم خواب بود گوشیمو سایلنتش کرده بودم دیگه این شد که گوشی رو بر عکس گذاشتیم نیبینیم به دیدن ادامه بازی توجهمونو جلب کردیم......یه دقیقه نشد دیدم اوه اوه..صدایی گوش خراش و شدیدا بلند ساز و دمبل دیمبیل گوشیه بابام داره میاد..(بابام بلندتریسن سازو انتخاب کرده واسه گوشیش که هرجا هست صداشو بفهمه)بابام همچین از خواب پریده گوشیشو برداشته بعد سلام حال احوالپرسی فهمیدم اقا عمو پشت خط تشریف دارن...گریهههه...خلاصه بابام گوشی رو داده به ما..حالا دیدیم چی بگیم خدایا..خلاصه بعد سلام چاق سلامتی عموم میگه چرا گوشیتو برنمیداری بچه ؟؟ مام دیدیم چی بگیم حالا..گفتم نمیدونم گوشیم تو اتاقمه نفهمیدم زنگیدی..فک کنم فهمید خالی بستی کردم یخورده..اخه همه عالمو ادم میدونن من خودمو یه جایی جا بزارم  و فراموش کنم گوشیم همیشه انگاری به دستم چسبیده و تو دستمه همیشه...خلاصه گفته زود وانت باباتو بردار برو میبد مواد ضایعتی لاستیکی بار بزن بردار بیار گارگاه..کرایشم با خودمه ها یهو نری از کارخونهه بگیری..فهمیدیم ایول بوی پول میاد انگاری...بعدم گفت اونجا هستن کارگرا بار میزنن حالا اگه تو بستنش کمک خواستن کمکشون کن..گفتیم چشم . پریدیم دیگه..بابام گفت حالا تنها نرو حمید هم با خودت ببر یه وقت کارش داشتی باشه..منم از دیشبش یا اقا روابطمون تیره شده بود و گفتیم نمیخوامم..بابام گفت چراا..بعدم گفت حمیدددددددد...(تبلیغ تبرک)خولاصه دیگه اق داداچم با هزار زور و زحمت و اخم تخم مارو مشایعت نمودن..حالا رسیدیم اونجا درو باز کردن یه چلمنگ و همراه ما کردن و گفتن برین بار بزنین..گفتم بابا جون گفتن بار میزنن خودشون..گفتن نه کاگرامون نیستن و باید خودتون بار بزنین..ای خدااااااا...عمو من میکشمت..دیگه حالا شانس اوردیم اق داداچو برده بودیم وگرنه که بیچاره بودم..دیگه همه هیکلمون پر خاک و خل شد و یه ۳ ساعتی هم الاف بودیم تا بلاخره بار رو تحویل دادیم..اینم از فوفتال دیدن ما...من اگه این عمومو نبینمش...

اینم از کارو بار ما...

خوش باشین همگی..فعلا..یا حق...

نظرات 34 + ارسال نظر
گیلاس(منظ) دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ق.ظ

اینجا چقدر قرمزهههه!!!!!!
به علت همخونی نداشتن رنگهامون و اینکه ۲ دقیقه دیگه وایسم دعوا میشه میرم!!
مساوی هم بد حال میگیره ها!!!
..
..
..
..
اینم حرفایی که باید میگفتم و نگفتم..

الان درستش کردم دیگه اینقد قرمز نیست گیلی جون...:دی...
ای وایییی...ببخشید خب..درستش کردم..برگرد...
اره خدایی..خیلی خیلی...





اومو..میدونم...

مواظب خودت باش..بی خبرم نذار گلم...

زری دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:22 ق.ظ http://respina00.blogfa.com/

سلام خوبین


مرسی که سر زدین مثل اینکه اولین کسی هستم که نظر م یدم ها






پروردگارا...

سلام زری خانومی...

خواهش میکنم..نه عزیز..دومین نفرین شما...





پروردگارا...واقعا...

Oliera دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:06 ق.ظ http://olier.persianblog.ir

اولا که عید شما مبارک
بعدش هم که خیلی شانس آوردین که دقیقه ۸۵ یه گل زورکی زدین.
دیگه اینکه من هم گزارش بازی رو از رادیو شنیدم. (پشت میز کار).
در آخر هم اینکه اگه خدا بخواد شنبه یکشنبه دارم میام به شهرتون. یه ماموریت دو روزه دارم و کلن هم تو کارخونم. خواستم قبل از ورود اجازه بگیرم.
............................بابایی

مرسی اقا..عید شماهم مبارک...چه عجب اینطرفا؟؟
شما شانس اوردین داوره یه گل رو قبول نکرد وگرنه که خلاص بودین که...:دی
ایول..خسته نباشی پس...امروز که دوشنبه بود که..اهان هفته بعد..به سلامتی..قدمتون رو چشم..بیکار میشی بیا ببینیت اقای مهندس..افتخار بدین البته اگه...اختیار دارین مهندس..اینا چه حرفیه...خیلی خوش میای...:دی
فعلا...

[ بدون نام ] دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ق.ظ

خالی بستی کردم ؟!

اره دیگه..:دی

[ بدون نام ] دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ق.ظ

باز صد رحمت به مبارک میگم اون بنده خدا!

خندههههه..

خب منم یه مدت نه اینکه المان بودم سخته واسم فارسی تلفظ کنم..(عینک دودی..:دی..)...

[ بدون نام ] دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ق.ظ

پس حسابی از فوتبال فیض بردی!
ببخشید! از نماز منظورم بود! قبول باشه......

اره اونم چه جور...:دی

اهان..خواهش میشه..از نماز که اره خیلی..حال داد خدایی...

[ بدون نام ] دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ق.ظ

پس حسابی از فوتبال فیض بردی!
ببخشید! از نماز منظورم بود! قبول باشه......

جانم..گفتم توو پایینی...

[ بدون نام ] دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ق.ظ

منو کشت تا یه کامنت بفرسته!

خدا نکنه..خودم میرم میکشمش....خیالت راحت...

باران دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام
حالت خوبه؟
با جمله ت خیلی توافق دارم
فوتبالم چیز تحفه ای نبود
همین
....

سلام باران خانومی عزیز دلم..بد نیستم عزیزم..مرسی...
اها..مرسی...
اره انگاری...:دی
اها..باشه عزیز...

مـــریم دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:58 ب.ظ http://maryam-1.blogfa.com

بدون که واقعا توفیق اجباریی بوده که بری و این بازی رو نبینی ...
ما که طرفای شب یکی بهمون اس ام اس زد که : میدونی بازی چند چند شد ؟
ما هم اس ام اس زدیم که : ما این جینگولک بازیا رو نمی بینیم ...
دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !!!

اهان..اره دیگه دونستم..:دی
خب...
ایولللللللللللوووجواب اس ام اس رو خوب اومدیا..خوشم اومد...:دی
خوندم همچین اساسی..مرسی...

مزاحم نیمه شب ! دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:39 ب.ظ

ژیگولوی عزیزم سلام
با اینکه از ما بعیده ! ولی هنوز پستت رو نخوندم و دلم کشید برات بنویسم : گاهی خدا از زبون آدمها باهام حرف میزنه ... و من هم با زبون آدمها جوابش رو میدم ... یه بار نصفه شبی با هم حرف زدیم ، بهم گفتیم :
to ham asheghi ?
ashgh?
uhum
are
che khoob
to chi?
are
khyli

سلام عزیز...
مرسی...
.
.
.
.
.
اره یادمه...

مرسی...دعاتون میکنم همیشه...

دوست پاییزی سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:26 ق.ظ http://mehr-64.blogsky.com

سلام
جمله هات خیلی قشنگ بودن..در اصل تابلوی آشناتون قشنگ بوده :)))
ااااا پس شمام قرمزیییییییییی...خوشحالم از این بابت :)
نمازت قبول باشه..ما رو هم که دعا کردی انشالله؟؟
خسته هم نباشی..

سلاممم دوست عزیز...
مرسی..اره دیگه..:دی...چشمک...
اره دیگه..به شدت..شما هم قرمزی؟؟ ایوللللللللللل...
ممنون..خدا قبول کنه..اره دیگه..مگه میشه شماها رو یادم بره...
خواهش..مرسی عزیز...

عسل بابا سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 ق.ظ http://man-o-babayi.blogfa.com

سلام

باورت می شه من تازه آهنگ وبلاگت رو شنیدم؟ کلی خندیدم!!!

سلاممم عسلی خانومی...

اااا..نه...نشنیده بودی تا حالا؟؟

خوشحالم که حخندیدی..:دی..چشمک...

اقلیما سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام
خوفی آیا؟
شعر قشنگی بود.و با معنی.
عجب بلایی سرت اومده!!
تا تو باشی پول بی زحمت نخوایی!!باید واسه پول خاکی شد!!!
راستی کم پیدایی!!!
به وبلاگم هم یه سر بزن.منتظر نظرت هستم.
فعلا بای تا های

سلاممم اقلیما جان...
بد نیستم..مرسی...
اره خیلی قشنگ بود...
اره..بلا و من کلا باهم دوستیم..خیلی منو دوست داره...
ما کلا خاکی هستیم.واسه پولم حاضرم که زحمت بکشم...که میکشمم...
چه کنیم دیگه..کم سعادتیه منه...
اودم..چشم...
فعلا...

شهرزاد سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ب.ظ

سلام ژیگولی :
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه خبرا!!!!
خوب نگو نگو فهمیدم که حسابی ازت کار کشیدن!!!:)))
طمع میکنی همینه دیگهه!!!
این عمو ها همشون همینن!!! خودتو ناراحند نکن!!!
ژیگولی این اهنگ وبت منو کشته !!!:)))
قربونت
مواظب خودت باش
فعلا............

سلامممم عزیزم...
مرسی...
سلامتی...
خندههه..ایول که میفهمی...:دی
نه بابا طمع کجا بود..دنبال یه لقمه نون حلالیم..:دی..چشمک...
اره میدونم..باشه سعی میکنم...
خندهههه..ایوللل..اره من خیلی دوسش دارم این اهنگو...
مرسی...
چشم..تو هم باش عزیز...
فعلا...

نوشی سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:13 ب.ظ http://nuchi.blogsky.com

آخی! اون همه ضایعاتو خودت بار زدی؟؟؟حالا خوب شد که پلاستیک بود!!!!

سلام...اره دیگه...اره سبک بود ولی زیاد بود...

نوشی سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:13 ب.ظ

این جور مواقع یادت باشه گوشی اطرافیانو منهدم کنی!!!

فرصت نشد دیگه.به اونجاها نکشید که عموم زنگید..:دی

گیلاس(منظ) چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:09 ب.ظ http://monzo.blogsky.com

سلام داداشی
میبینم که رنگ اینجا رو عوض کردی و سپرت رو انداختی!!
خدا وکیلی پرسپولیس هم شد تیم؟؟!!
این جمله چقدر قشنگه: مرا فهم ده تا متوقع نباشم تا دنیا
و مردم ان مطابق میل من رفتار کنند...
خدا کنه واقعا همینجور بشه!! همه چی از اون توقع شروع میشه!!
راستی من خوفم!!! سرم زود به سنگ میخوره!! خیلی زود تر از اون چیزی که خودم توقع دارم!! اصلندش من ناخلف بودن و اینا توی خونم نیست.. اول و آخرش همینم!
آپم..اگه دوست داشتی و مسیرت اون طرفا میخورد یه سنگ به شیشه بزن!! سوت نزنیا!! مردم خوابن!!
همین دیگه..
فهلا .. شاد باشی

سلامممممممم عزیز دلم...
من؟؟ من؟؟ عمرا..رحم به چشم و چال شماها کردم.وگرنه من تا اخرین نفس وایسادم...:دی
اره دیگه...پس چی...
اره...خیلی خیلی با معنیه...
اره دقیقا...
تو که میدونم خانومی گلی و نا خلف و اینا نیستی که عزیز..اونشبی هم حالت خیلی بد بود حق داشتی اون حرفارو بزنی عزیز..خداروشکر حالت خوبه...سنگم میزنیم.چشم خانوم خانوما..حتما...
فعلا عزیزم..تو هم...

مریم پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ب.ظ http://yohoho.blogfa.com

سلام....
شیتوری؟
چه خبرا؟
خوش می گذره؟با توجه به پستت که یعنی خوش می گذره...
ببین پسرم..این کارا واسه آیندت خوبه...حالا من نمی دونم آینده چه بلایی سرت بیاره؟
می دونی که می خونم پستاتو...میدونی؟نظر نمی ذارم فقط..
خوش باشی...
فعلا..

سلامممممممممممم مریم خانومی گل...
بد نیستم..تو خوبی؟؟ چه عجب؟؟؟
ایییی..بد نمیگذره..میگذرونیمش...
اینده و حالو گذشته همش بلا هست که سر ادم میاد...
مرسیییییییییی مریم خانومی..تو خیلی لطف داری...
تو هم عزیز...
فعلا...

گیلاس(منظ) پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:01 ب.ظ

من حالم خوب نبود و قاطی کرده بودم!! چرا به تو سرایت کرده؟؟!!! کجاییییییییی!!!!!؟؟؟؟؟!!!!!
پاس کاری نکن داداچی!! وقت هدر میره...

نیدونم...
نیدونم...
او..چشممممممممم..خودم یه راس میزنم تو گل که وقت هدر نره دیگه..خوبه؟

نسی جوون پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ب.ظ

به نام خدا
سیلااااااااااااااااااااممممممممممممم
خوفییییییییییییییییییییییییییییی؟
اول از همه عیدت مبارک:خجالت (واس خاطر این که دیر اومدم):دی
نماز روزتم قبول...
حالا بگو بینم واسه منم دعا کردی یا نه:دی
من اگه جات بودم موبایل در چنین مواقعی زنگ می خورد پرتش می کردم بخوره تو دیفار جهنم که خورد میشد این نشد یه گوشی بیتر:دی
میبینم که بویه پول میاد:خندهههههههههه
از این به بعد هرجا خوب بود پولشم زیاد بود بگو منم میام:خندهههههههههههههه
پس زیادم به ضررت نشد:دی
میگن خوب نیست عمه و عمو رو بکشین: خندههههههه
من برم دیگه تا ۳ شنبه هم نیستم...
تا بعد...
راستی آپم...
یا حق:ًلب

...
سلامممممممممممممم عزیزم...
مرسی..خوبم..تو خوبی؟؟
عید گذشته تو هم مبارک عزیز..اشکال نداره...خدا قبول کنه..واسه تو هم قبول باشه ایشالا...
اره دیگه..خیلی خیلی..واسه همه دعا کردم...
ما مث شما مایه دار نیستیم داداچ من..:دی..ولی کلا من اگه یکی بخواد حشمم بده گوشی رو پرت نمیکنم اینور اونور...
اره..میومد..دیگه نمیاد...:دی..خندهههه
چشممم..تو هم به همچنین...
نیدونم...:دی
ولی من باید همشونو بکشم...چاره ای نیست..:دی
اهان..مرسی خبر دادی..حتما میام عزیز...
یا حق..بوس...

بهاره جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 ب.ظ http://2khtare-khorshid.blogfa.com

اون دعا رو شنیده بودم.قبلا روی یه برگه،‌خوشنویسی شده ش رو داشتیم.
نیایش خیلی جالبیه.
بقیه ش هم نخوندم کامل.چون طولانی نشوتی و من خیلی خواب آلودم.
بعدا می خونم، می نظرم.

اره..واقعا جالب و با معنیه...
خندهه..باشه عزیز..خوابتو که کردی هروقت دوست داشتی بیا...مرسی...

فروغ شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ب.ظ http://hardambilnovin.blogfa.com

سلام
چرا تا ما مشتری شدیم دیگه نمی نویسی.
صداقت توی نوشته هات قشنگه.

سلام فروغ جان...
ایوللل..خیلی خوش اومدی..بز مشکل فنی پیش اوده بود چون...مینویسیم...
ممنونم عزیز..تو لطف داری...

گیلاس(منظ) یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ق.ظ http://monzo.blogsky.com

سلام!!
خوفی؟!! بهتری الان؟؟!!
الان یه دفعه حس کردم دلت برام تنگ شده و اومدم سراغت!!
( چشمک)

سلاممممممممم عزیزم...
اره عزیز..الان بهترم...
اخییییی..دل به دل راه داره عزیزم...ممنونم...
بوس...(چشمک)

ُفلفل بانو یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ب.ظ http://jayejadidma.persianblog.ir

چه باحاله اسمت

مرسی...با حالی از خودتونه...

شهرزاد یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام ژیگولی جون:
خوبی عزیز؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه تحویل نمیگیری؟؟؟؟؟؟؟
بیا اپ کن دیگه تنبل خان!!!!(کی به کی داره میگه)چشمکککک
:))))
مواظب خودت باش
فعلا.............:))

سلامممممممممممم شهرزاد خانومی گل...
خوبم..مرسیییی..تو خوبی؟؟
اختیار داری اینا چه حرفیه؟ ما سعدت نداریم...
چشمممممم زرنگ خانوم..:دی..چشمک...اره دیگه..همون...

چشممم..تو هم باش عزیز...
فعلا...

مونیکا یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ب.ظ

سلام حال شما؟
این جملات رو منم شنیده بودم قشنگن.ببینم قرمزته هستی؟یه امتیاز مثبت بزرگ برای شما
اگر منظورت از جواب سوالت در مورد لینکته بگم:علی آقای عزیز من نزدیک به ۱۰ یا ۱۲ تا بلاگ هستن که تو لیست نیستن ولی بهشون سر میزنم و می خونمشون.این لیست یه چیز تصویریه دلیل هم نمی شه که دیگه بلاگت نمیام یا دوست نیستی
موفق باشی

سلام مونی خانوم...
اهان..اره قشنگن...اره دیگه..به شدت قرمزته...تو هم؟؟ ایولللل بزن قدش...درباره لینکم..درباره نیومدنات..تحویل نگرفتنات..همه چیز...الان دیگه فهمیدم عزیز..مرسی...
مرسی از لطفت..تو دوست خوبمی مونی...
تو هم عزیز...مرسی..ممنونم...

ستاره دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:56 ب.ظ http://setayesh2000.blogsky.com

سلام عزیزم....
جالب بود .....
راستی آپ کردم ..
وقت کردی یه سر بزن ...
خوشحالم می کنی
منتظرتم / فدات ....

سلام عزیز...
مرسی...
اهان...
چشم..میام...
خواهش...
چشم..فعلا...

باران دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ب.ظ

سلام آقا
خوبی؟
کم پیدایی نیستی؟
نکنه خبراییه ها
منتظر آپتم
بای

سلامممم عزیز دلم..باران خانومی عزیزم...
بد نیستم..تو خوبی؟؟؟
نمیدونم خودمم کجام عزیز..نمیدونم...
نه هیچ خبری نیست..امن و امانه...
ایشالا فردا شب...
فعلا عزیزم...

پرشیلا سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.pershilae.persianblog.ir

سلام
کجایی ژیگو لو خان یه سری هم به ما بزن

سلامممممممم پرشیلای گل...

همینجاها عزیز..چشم..حتما...

محمد صادق احمدنیا سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.it86pnuyazd.blogfa.com

دوست عزیز سلام
من مدیر وبلاگ دانشجویان آی‌تی هستم
وبلاک زیبای شما را دیدم منتظر شما هستم تا بیشتر با شما آشنا شوم

سلام...
اهان...به سلامتی...
ممنون..ایشالا...

مرجان سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 ب.ظ http://myn.blogsky.com

سلام ژی ژولکم :دی

تو کجایی پس ؟ یعنی بعد عید فطر دیگه آپ نکردی ؟ ای تنبل ! دیروز تلویزیون اعلام کرد که میخوان تنبلا رو بگیرن پوستشونو بکنن بریزن توی قابلمه باهاش سوپ درست کنن بدن پیشی ها بخورن ((=

من آدرستو بهشون میدم :دی آخه گفتن هرکی آدرسه تنبلا رو بده یه دونه چیپس کوچولو بهش میدیم الفراررررررررررررررر

ببین این عموتو من دارمش ! ((= ایشاا... همیشه همینجوری حالتو بگیره (غشمولک)

الفراررررررررررررررررررر به توان ۲

سلاممممممممممم مرجان جانکم...:دی

من؟ نیدونم..اینه هام.اا..اینورو نیگا کن..حالا اینجارو..قایم موشکم حالی میده ها..:دی
نمیدونم بخ خدا..چرا دیگه این بعد عید فطر بوده که عزریز...
اوه اوه..بابا چه تی ویه خشنی داری تو مرجان..اصلا خوب نیست این تلویزیون شما...از این خبرای بد بد پشخ میکنه..:دی

ای نامرددد.به چیپس کوشولو منو فروختی به ای نامردا..گریههههههه...بیا خودم بهت یه گونی از این چیپس و پفک بزرگا بهت میدم...نمیخواد ادرس بدی شوما...

عموم همینجوریش که تو نداریش ارو بیچاره کمرده شما دیگه نمیخواد داشته باشیش لطفا..:دی

من مگه دستم به تو نرسه مرجان...به توان ۳...

گیلاس(منظ) سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ب.ظ http://monzo.blogsky.com

سلام..
خوبی؟؟!! رو فرمی؟؟!!!
دیدم اون یکی رو آپ کردی! ولی ...
نمیخوای اینجا رو هم آپ کنی؟؟!!
هر وقت حسش اومد بیا! به زور که نوشتن نمیاد! دل باید به دست فرمان بنویس بده!!
دلم برای نوشته هات تنگ شده..
قربونت
شاد باشی

سلام خانوم خانوما..گیلی خانومی گلم...
خوبم عزیزم..اره بد نیستم...
اره.اونو دیشب اپ کردم..اینو امشب..الان دارم میرم یه چیزایی بنویسم و اپ کنم...
امشب فک کنم حسش هست تا حدودی...مینویسم..فرمانشو امشب داده فک کنم..:دی
اخییی..تو لطف داری مهربون...
میسی..مواظب خودت باش..تو هم شاد باشی همیشه...

نسی جوون سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 ب.ظ

به نام خدا
اهم اهم...
خوفییییییییییییی؟
حضوره خودم را اعلام می کنم:دی : خندهههههههههه
وقت خواستم بگم من اومدم:دی
فردا بر می گردم...
امشب خیلی خستمکککک
یا حق:دی : قلب

به نام خدا...
بفرما خانوم خانوما...
مرسییی...بد نیستم...
ایولللللللل..ممنون که میای و حوضورت رو اعلام میکنی اینجا..مرسی...
خوش اومدی..خوچحالمون کردی...
ایشالا...
اخیییی...خسته نباشی شدید...
یا حق..قلب...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد